لغت نامه دهخدا
نلم. [ ن َ ] ( ص ) خوب. زیبا. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). اعلا. ( ناظم الاطباء ):
مجلس آن خوشتر و بهتر که تو در وی نبوی
مجلس نلم و خوش آن است که آئی و روی.سوزنی ( از جهانگیری ).
نلم. [ ن َ ] ( ص ) خوب. زیبا. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). اعلا. ( ناظم الاطباء ):
مجلس آن خوشتر و بهتر که تو در وی نبوی
مجلس نلم و خوش آن است که آئی و روی.سوزنی ( از جهانگیری ).
(نَ ) (ص. ) خوب، زیبا.
خوب، خوش، زیبا.
( صفت ) خوب و زیبا: مجلس آن خوشتر و بهتر که تو در وی نبوی مجلس نلم و خوش آنست که آیی و روی. ( سوزنی )
خوب، زیبا.
💡 آثار اسنلمن در مجموعههای عمومی زیر در فنلاند نگهداری میشود:
💡 پس از مرگ ادوارد، ادیث به خواندن زندگینامه قدیسان انگلیسی پرداخت. و از یکی از شرح حال نویسان قدیسان به نام گوسلین اطلاعاتی درباره قدیس سنت کنلم گرفت. او در ۱۸ دسامبر ۱۰۷۵ در وینچستر درگذشت.