فرهنگ معین
(نَ دِ ) (ص مف. ) هموار و لغزنده.
(نَ دِ ) (ص مف. ) هموار و لغزنده.
هموار و لغزنده.
💡 به یک جیبش دوباره سر نسوده چون مه هر روز از برجی نموده
💡 گردنش را نسوده عقد گهر ورنه لیلی بدی همه یک سر
💡 نیست اینجا ستاده دیواری که به پشتش نسوده یکباری
💡 گردنش را نسوده عقد گهر ور نه با لیلی آمدی همسر
💡 ندیده سیب او مشاطه در مشت نسوده بر لبش نیشکر انگشت
💡 پاش رکاب براق نیک نسوده هنوز هفته افلاک را دیده در آغوش پار