نزدیک بین

لغت نامه دهخدا

نزدیک بین. [ ن َ ] ( نف مرکب ) آنکه چشمش از دور نتواند دید.

فرهنگ عمید

کسی که به واسطۀ ضعف چشم دور را به خوبی نبیند، میوپ.

فرهنگ فارسی

(صفت ) کسی که بسبب ضعف باصره دوررانبیند توضیح شخصی که قادربدیدن اشیائ دورنباشد وفقط اشیائ بسیارنزدیک رامیتواندرویت کند. این چنین کس بابکاربردن عینکی که دارای عدسی های مقعرالطرفین باشدمیتوانداشیائ دورراهم ببیند.

فرهنگستان زبان و ادب

{myope} [پزشکی] فرد مبتلا به نزدیک بینی

ویکی واژه

miope

جمله سازی با نزدیک بین

در ملک دلربائی سلطان با نوائی معذوری ار نیائی نزدیک بینوایان
بینائیست که بهیچ بیننده نماند، پوشیده و دور چون آشکار او نزدیک بیند. «وَ لا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئاً»
متفاوت باشند. ارتباط نزدیک بین اثر سیبِک و پلتیه از ارتباط مستقیم بین ضرایب آن‌ها نیز مشخص است:
تو در یکی قدم زن همچو منصور یکی نزدیک بین و بس دوئی دور
بخت آنم نیست کز نزدیک بینم روی تو می‌کنم از دور در صنع خدا نظّاره‌ای
اهداف ایجاد یک اتحادیهٔ اقتصادی عموماً شامل افزایش بهره‌وری اقتصادی و ایجاد روابط سیاسی و فرهنگی نزدیک بین کشورهای عضو می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال ای چینگ فال ای چینگ فال کارت فال کارت فال ورق فال ورق