نرمادگی

لغت نامه دهخدا

نرمادگی. [ ن َ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) نرماده بودن. خنثی بودن. صفت نرماده. رجوع به نرماده شود. || ( اِ مرکب ) چیزهائی که بدان قفل بسته شود و آن را در عرف هند جهر گویند. ( آنندراج ). چفت رزه در. ( ناظم الاطباء ):
هست از اهل هند امّید گشایش سادگی
کارشان بستن بود چون قفل از نرمادگی.سعید اشرف ( از آنندراج ).|| کلید قفل. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگستان زبان و ادب

{hermaphroditism} [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] وضعیت طبیعی یا مرضی موجودات زنده ای که دارای هر دو اندام تناسلی نر و ماده هستند

ویکی واژه

وضعیت طبیعی یا مرضی موجودات زنده‌ای که دارای هر دو اندام تناسلی نر و ماده هستند.

جمله سازی با نرمادگی

نرمادگی به سان زغن پیشه کرده‌اند وآنگه بر آشیانهٔ عنقا پریده‌اند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بی عرزه یعنی چه؟
بی عرزه یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز