نخو
دانشنامه عمومی
جمله سازی با نخو
هرگز به آرزوی دل از ساغر وصال یک جرعه بی خمار ندامت نخورده ایم
							حالی که جهان جمله جوان گشت عجب نیست پیر ار نخورد باده ولی شاه جوان است
							نخورده باده که داری بما چنین سر جنگ نعوذ بالله اگر یک دوجام می نوشی
							دل و جان نخواهم الا که دهم بخدمت تو چو بخدمت تو آیم دل و جان بمن نماند
							بیثنای تو نخواهم که نهم هرگز گام بیهوای تو نخواهم که زنم هرگز دم