نبیل

اسم پسرانه نبیل یک نام عربی است که به نجابت، شرافت، و فضیلت اشاره دارد. این نام می‌تواند به فرد احساس خاص بودن و ارزشمندی بدهد و او را به عنوان شخصیتی باوقار، محترم و با اخلاق در جامعه معرفی کند.

معانی اسم

نجیب و شریف: نبیل به معنای نجیب یا شریف است. این ویژگی به فردی اشاره دارد که از خانواده‌ای با مقام و اعتبار بالا آمده است و از نظر اخلاقی و اجتماعی نیز در سطح بالایی قرار دارد. این نام می‌تواند نشان‌دهنده شخصیتی باشد که به اصول و ارزش‌های انسانی پایبند است و در رفتار و کردار خود به دیگران احترام می‌گذارد.

با اخلاق و محترم: این نام به افرادی اطلاق می‌شود که در جامعه مورد احترام قرار دارند و به خاطر رفتار نیکو و صفات پسندیده‌شان شناخته می‌شوند. این ویژگی می‌تواند نشان‌دهنده تعهد فرد به اصول اخلاقی و ارزش‌های انسانی باشد که در تعاملات روزمره‌اش به آن‌ها پایبند است.

دارای فضیلت و کمال: نبیل همچنین به معنای دارای فضیلت و کمال نیز تفسیر می‌شود. این نام به افرادی اطلاق می‌شود که به دنبال رشد و تعالی شخصی هستند و در تلاش‌اند تا به بهترین نسخه از خود تبدیل شوند.

تأثیر بر شخصیت

انتخاب نام نبیل می‌تواند تأثیر مثبتی بر شخصیت فرد داشته باشد. این نام به فرد یادآوری می‌کند که باید به ارزش‌های انسانی و اخلاقی اهمیت بدهد و در تلاش برای بهبود خود باشد. همچنین، فردی که این نام را دارد، ممکن است به خاطر ویژگی‌های نجیب و بااخلاق خود در جامعه مورد توجه و احترام بیشتری قرار گیرد.

لغت نامه دهخدا

نبیل. [ ن َ ] ( ع ص ) تیزخاطر. هوشیار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). صاحب ذکاوت. ( از اقرب الموارد ). صاحب ذکا. ذکی:
چون وزیر شیر شد گاو نبیل
چون ز عکس ماه ترسان گشت پیل.مولوی.زینچنین عذر ای سلیم نانبیل
خون و مال ما همه کردی سبیل.مولوی. || استاد. ( فرهنگ خطی ). || زیرک در کار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || صاحب فضل. ( از اقرب الموارد ) ( از فرهنگ نظام ) ( از المنجد ). فاضل. ( از ناظم الاطباء ) ( فرهنگ خطی ). || بزرگ. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). کبیر:
سید سادات سلطان نبیل
مفخر کونین و هادی سبیل.مولوی. || نیکو. ( غیاث اللغات )( آنندراج ): هو نبیل الرأی؛ جیده. ( از اقرب الموارد )( متن اللغة ). || الحسن مع غلظ. ( معجم متن اللغة ). || گرامی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شریف. ( یادداشت مؤلف ). || صاحب نجابت. ( از اقرب الموارد ) ( فرهنگ نظام ) ( المنجد ). ذونبل. ( از معجم متن اللغة ). نَبل. ( معجم متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). نجیب. بزرگوار:
آن اصیل خوش لقای مکرم درویش دوست
آن نبیل پارسای مفضل پرهیزگار.سنائی.گفت ای پشت وپناه هر نبیل
مرتجی و غوث ابناء سبیل.مولوی.تن چو اسماعیل و جان همچون خلیل
کرد جان تکبیر بر جسم نبیل.مولوی.پیش تو خون است آب رود نیل
پیش من آب است نی خون ای نبیل.مولوی.|| تیرانداز ماهر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). حاذق در تیراندازی. ( ازاقرب الموارد ). || فربه. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج: نبیلة ). جسیم. ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ) ( المنجد ). || عظیم. ( از اقرب الموارد ): فرس نبیل المحزم؛ عظیمه. ( اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ). || وسیع. واسع. موسع. ( یادداشت مؤلف ). || که صاحب کمال جسم است. محمودالشمائل. ( از اقرب الموارد ): رجل نبیل؛ مرد بی نهایت نیکوصورت و خوشروی. ( ناظم الاطباء ). قیل: و لایکون الرجل نبیلاً حتی یکون محمودالشمائل. ( اقرب الموارد ). || النبیل من الناس؛ بین النبالة. ( معجم متن اللغة ). ج، نِبال، نَبَل، نَبَلة. || بمعنی خسیس هم آمده است. ( ازمعجم متن اللغة ).

فرهنگ معین

(نَ ) [ ع. ] (ص. ) ۱ - هوشیار و گرامی. ۲ - نجیب، شریف.

فرهنگ عمید

۱. نجیب و شریف.
۲. (صفت ) دانا و هوشیار.

فرهنگ فارسی

مردنجیب وشریف، داناوهوشیار
( صفت ) ۱ - هوشیارتیزخاطرباذکاوت زیرک ۲ - صاحب فضل فاضل.۳ - بزرگ کبیر: سیدسادات سلطان نبیل مفخرکونین وهادی سبیل ( مثنوی لغ. ) ۴ - صاحب نجابت نجیب جمع نبلائ نبال.

فرهنگ اسم ها

اسم: نبیل (پسر) (عربی) (تلفظ: nabil) (فارسی: نَبيل) (انگلیسی: nabil)
معنی: هوشیار، نجیب، بزرگ، زیرک، ( در قدیم ) ( به مجاز ) عالی

دانشنامه عمومی

نبیل (دهانه). نبیل یک دهانه برخوردی در ماه است.

ویکی واژه

هوشیار و گرامی.
نجیب، شریف.

جملاتی از کلمه نبیل

راد ابراهیم آذر تیغ کز طبع نبیل خلق را خان خلیل و شاه را جان جلیل
او بوالوفا و تو ز وفای ولای او هر دم نبیل دولت و اقبال واثقی
زال پنداشت هست عزرائیل بانگ برداشت پیش گاو نبیل
اصل اصیل عالم فرع نبیل خاتم فیض نخست اقدم سرّ عیان خدا را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان