نال به معنای دستیابی و دریافت است و در متون مختلف به عنوان واژهای مثبت و با ارزش شناخته میشود. در فرهنگهای مختلف، نال به عنوان صفتی برای افرادی ذکر شده که دارای ویژگیهای نیکو و جوانمردانه هستند. در این راستا، مردانی که به عنوان عطاء شناخته میشوند، به افرادی اطلاق میشود که بخشنده و سخاوتمندند و همیشه آمادهاند تا به دیگران کمک کنند. از نظر لغوی، نال همچنین به نی و ابزارهایی که از نی ساخته میشوند، اشاره دارد. در اینجا، نی به عنوان نمادی از خالی بودن درونی و ظاهری نیز مطرح میشود. نیها میتوانند در دستههای مختلفی طبقهبندی شوند، از نیهای ضعیف و باریک گرفته تا نیهای بزرگتر و پرآب، که هر کدام در زمینههای مختلف کاربرد دارند. به طور کلی، نیها نه تنها به عنوان ابزار در هنر موسیقی و صنایع دستی استفاده میشوند، بلکه نشاندهنده ویژگیهایی چون انعطافپذیری و خلاقیت نیز هستند. بنابراین، در مجموع میتوان گفت که نال و عطاء به شخصیتهای مثبت و جوانمرد اشاره دارند و نی به عنوان نمادی از زندگی و هنر در فرهنگها به کار میرود.
نال
لغت نامه دهخدا
نال. ( اِ ) نای میان خالی. ( برهان قاطع ). نی. ( انجمن آرا ). نی میان تهی. ( غیاث اللغات ). نی. قصب. ( فرهنگ نظام ). به معنی نی عموماً و نی میان تهی. ( از آنندراج ) ( بهار عجم ). نی ضعیف و باریک. ( بهار عجم ). نی میان خالی و کاواک. نی زرد و باریک. ( ناظم الاطباء ). نی میان آکنده. ( فرهنگ اسدی نخجوانی ). جگن:
از لب جوی عدوی تو برآمد ز نخست
زین سبب کاسته و زرد و نوان باشد نال.فرخی.گردان دلاور چو درختان تناور
گردان شده از بیم چو از باد خزان نال.فرخی.تن مخالف او گر قوی درخت بود
چو دید تیرش لرزان شود بگونه نال.فرخی.هنگام خیر سست چو نال خزانیند
هنگام شرّ سخت چو سد سکندرند.ناصرخسرو.گوئی که حجتی تو و نالی به راه من
از نال خشک خیره چه بندی کمر مرا.ناصرخسرو.جهل آتش تن آمد و جان نال جهالت
وز آتش نالان نرهد هرگز نالش.ناصرخسرو.خشم تو آذر است و حسود تو نال خشک
مر نال خشک را رسد از آذر آذرنگ.سوزنی.گر شود محسوس دریای دلت
اخترش گوهربود طوباش نال.انوری.لیلی چو شد آگه از چنین حال
شد سروبنش ز ناله چون نال.نظامی.خنیده چنان شد کز آن چاه چست
بر آهنگ آن ناله نالی برست.نظامی ( اقبالنامه ص 46 ).به ناله گفت که ای همچو نال گشته نزار
به مویه گفت که ای همچو موی گشته بتاب.فتحعلی خان صبا. || مزمار. ( برهان قاطع ). نای. مزمار. ( از ناظم الاطباء ). نی که نوازند:
نال دمیده بسان سوسن آزاد
بنده بر آن نال نال وار دمیده.عماره.ای سرو سهی که در فراقت
چون زرین نال زار و زردم.خاقانی.نالشی چند مانده نال شده
خاک در دیده خیال شده.نظامی.من از بس ناله چون نالم من از بس مویه چون مویم
فرهنگ معین
(اِ. ) روده کوچک، جوی.
[ ع. ] (اِ. ) عطا، دهش. ج. انوال.
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) [قدیمی] ناله.
۱. (زیست شناسی ) نی: حملهٴ تو تنگ کرد عرصهٴ موقف چنانک / پهلوی خصمان چو نال یک به یک اندرشکست (انوری: ۹۲ ).
۲. چوبی باریک و سست در قلم نی.
۳. (موسیقی ) [قدیمی] نی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) عطادهش جمع:انوال.
رفتن مشی.
دانشنامه عمومی
در تاریخ نوامبر ۲۰۱۱ گوگل اعلام کرد که این پروژه به اتمام رسیده است و وبگاه آن در آوریل ۲۰۱۲ بسته شد و اطلاعاتش تا اکتبر ۲۰۱۲ نگهداری می شود و بعد از آن حذف می گردند.
نال تنها یک هدف دارد، اینکه به شما کمک کند تا دانش تان را با بقیه به اشتراک بگذارید. پروژهٔ نال میزبان اطلاعات وسیعی در زمینه های مختلف خواهد بود. نویسندگان نال ها می توانند از طریق این پروژه دانش شان را به اشتراک بگذارند و حتی بر روی آن قیمت بگذارند و آن را بفروشند. خوانندگان نیز می توانند از دانش های به اشتراک گذاشته شده استفاده کنند و نظرات شان را دربارهٔ آن مطرح نمایند.
• به کارگیری آسان: تنها چیزی که برای نوشتن واحدی از دانش نیاز است، یک حساب کاربری و یک نام است.
• کنترل: شما میزان همکاری با اجتماع را مشخص می نمائید. نال شما، صدای شماست.
• ارتباط: شما می توانید با نویسندگان دیگری که در منطقه شما هستند، ارتباط برقرار کنید و بدین ترتیب بر دامنه دانش تان بیافزائید.
• دیده شدن: مطالب پر محتوا و خوب در موتورهای جستجو به نمایش در می آیند.
• رشد: به اشتراک گذاشتن دانش با دیگران پاداشی است برای همه، که در نهایت موجب رشد بشریت می شود.
• وبگاه نال
ویکی واژه
انوال.
روده کوچک، جوی.
نی باریک.
قلم نویسندگی.
جمله سازی با نال
با دلی پر ز درد عشق کسی نالهای سحر هوس دارم
شبی بر ناله ی زارم ببخشای به فریادم رس آخر چند فریاد
صد هزاران ناله آید از دلم دم بدم از سوز هجران خیرباد