واژه «ناقابل» به چیزی گفته میشود که کماهمیت، کوچک یا ناچیز است. وقتی کسی چیزی را «ناقابل» مینامد، منظورش این است که ارزش یا بزرگی خاصی ندارد و در حد جزئی و کم است. این واژه معمولاً در مکالمات روزمره برای کوچک نشان دادن مقدار، ارزش یا اهمیت چیزی به کار میرود. مثلاً وقتی کسی هدیهای کوچک میدهد، ممکن است با تواضع بگوید: «این هدیه ناقابل است»، یعنی این چیزی بزرگ یا مهم نیست و فقط نماد محبت است. «ناقابل» گاهی در متون ادبی و طنز نیز به کار میرود تا تفاوت بزرگی میان چیزی و ارزش واقعی آن نشان داده شود. نویسندگان یا سخنوران برای تأکید بر فروتنی یا کوچک بودن یک موضوع از این واژه استفاده میکنند و بار معنایی آن میتواند هم طنزآلود و هم متواضعانه باشد.
ناقابل
لغت نامه دهخدا
ولی چون التفات مقبلانست
چه غم آن را که از ناقابلانست.وصال.|| که استعداد پذیرفتن ندارد. ( یادداشت مؤلف ). که قابل و پذیرا نیست. || مزجاة. اندک. حقیر. اندک بها. کم ارزش. بی ارزش. غیرقابل توجه: هدیه ناقابل. || بی عقل و بی کفایت. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آنکه لیاقت ندارد.
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
آن که قابلیت و استعداد ندارد.
جمله سازی با ناقابل
ناقابل است آن که بنامد به کوی تو آن کس که در گذار تو افتاد قابل است
سرفکندیم به پای تو و داریم امید که قبول افتدت این تحفه ناقابل ما
از کسب هنر خوشدلی از دستم رفت سرمایه ناقابلی از دستم رفت
جان ناقابل قربان تو نیست ورنه دل بستگیم هیچ به جان جان تو نیست
بپا زنجیر شد یک سوزن بی رشته عیسی را بلایی بدتر از همراه ناقابل نمی باشد