مواعظ

لغت نامه دهخدا

مواعظ. [ م َ ع ِ ] ( ع اِ ) ج ِ موعظه. پندها و نصیحتها و موعظه ها. ( ناظم الاطباء ). پندها و نصیحتها. ( غیاث ) ( آنندراج ): این کتاب کلیله و دمنه فراهم آورده علما و براهمه هند است در انواع مواعظ. ( کلیله و دمنه ). اشارات و مواعظ آن را که در فهرست مصالح دین و دنیاست نمودار سیاست خواص و عوام ساخت. ( کلیله و دمنه ). آن حکم و مواعظ مهجور مانده بود. ( کلیله و دمنه ). و رجوع به موعظه شود.

فرهنگ معین

(مَ عِ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ موعظه، پندها، نصیحت ها.

فرهنگ عمید

= موعظه

فرهنگ فارسی

جمع موعظه
( اسم ) جمع موعظه موعظه ها پند ها: و مواعظ بسیار لایق هر حکایت درو زیادت گردانید. ] ( روضه العقول. مقدمه مرزبان نامه.تهران.۱۳۱۷ ص ز )
جمع موعظه پندها و نصیحتها و موعظه ها

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] مواعظ اثر شیخ محمدتقی شوشتری (1320-1416ق)، به زبان فارسی است که مشتمل بر بیان مواعظ و اندرزهای برگرفته از قرآن و احادیث است.
کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و متن می باشد. متن کتاب شامل سی مجلس است که در ماه محرم و صفر سال های 1350 و 1351ق ذکر شده است.
مؤلف، در بیان مباحث و مطالب از آیات، روایات، حکایات و اشعار عربی و فارسی استفاده نموده است. عنوان مجالس بیان نشده است و آغاز هر مجلس، با ذکر آیه یا آیاتی از قرآن یا بیان روایتی از معصومین(ع) می باشد.
مترجم توضیحات و اضافات خود را با پرانتز یا کروشه از ترجمه جدا کرده است.
کتاب، حاوی شرح و توضیح مطالب و مسائل اخلاقی با استفاده از آیات قرآن کریم و روایات شریفه است.

ویکی واژه

جِ موعظه؛ پندها، نصیحت‌ها.

جمله سازی با مواعظ

می گفت در مواعظه خویش بارها ماییم آن که کون ز ما با قوام شد
مواعظ گفت،اما نکته این بود که:عشق از هر دو عالم بر تر آمد
آن گه ستایش رسول را، صفت وی کرد، و کار وی گفت که چیست: یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ‌، یعنی القرآن، وَ یُزَکِّیهِمْ یعنی یصلحهم، وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ ای القرآن و الحکمة یعنی المواعظ الّتی فی القرآن من الحلال و الحرام و السّنّة.
حدیث واعظ از تقلید و زهداست ز عارف گوش کن در مواعظ
اگرت ز مواعظ بیدل ما عرقی شود آب جبین حیا به دودم نفسی ‌که دمانده هوا سر فتنه چو آتش خس نکشی