موازات

لغت نامه دهخدا

موازات. [ م ُ ] ( ع اِمص ) برابری و مقابلی و محاذات. ( ناظم الاطباء ). موازاة. مقابله. مواجهه. محاذات. ازاء. برابر شدن. ( یادداشت مؤلف ). مقابله و برابری. ( غیاث ) ( آنندراج ).مقابله. ( المصادر زوزنی ): با دوازده هزارسوار گزیده به موازات رایات سلطان آمد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 245 ). و رجوع به موازاة شود. || ( اصطلاح هندسی ) قرار گرفتن دو نقطه در سمت واحد به طوری که هیچ یک بالاتر و پایین تر نباشند. و در خطوط مستقیم نیز موازات اطلاق می شود از جهت قرار گرفتن آنها در سطح واحد که اگر از دو سو امتداد داده شوند تا بی نهایت نیز بهم نمی رسند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
مؤازاة. [ م ُ آ ] ( ع مص ) موازات. مقابل و برابر شدن چیزی را. ( ناظم الاطباء ). برابری و مقابله. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع. موازاة ] (مص ل. ) برابری، برابر بودن، روبرو شدن.

فرهنگ عمید

۱. مقابل شدن، روبه رو شدن.
۲. برابر بودن.

فرهنگ فارسی

مقابل شدن، روبروشدن، برابربودن
۱ - ( مصدر ) روبرو شدن مقابل شدن. ۲ - ( اسم ) روبارویی مقابله.

ویکی واژه

موازاة
برابری، برابر بودن، روبرو شدن.

جمله سازی با موازات

هم‌زمان با کار در پاریس، دوما به نوشتن مقاله برای مجلات و نمایش‌نامه برای تئاتر می‌پرداخت. در ۱۸۲۹ نمایش‌نامه هنری سوم و دربارش ارائه شد و با استقبال خوبی روبرو گشت. سال بعد نمایش‌نامه بعدی او کریستین شهرت بیشتر و به موازات آن موقعیت مالی خوبی برایش به ارمغان آورد و او را قادر ساخت که تمام وقت به نویسندگی بپردازد.
سیستم‌های اتوماسیون وظایف زیادی را به موازات یکدیگر انجام می‌دهند که می‌توان بعضی از این وظایف را به شرح زیر نوشت.
ز جاه تو چه عجب کاختران کرانه کنند بر آسمان ز موازات آسمانهٔ تو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مجال یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
اگزجره یعنی چه؟
اگزجره یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز