منفی

این اعداد به مجموعه‌ای از اعداد حقیقی اطلاق می‌شود که مقدار آن‌ها کمتر از صفر است. در سیستم مختصات، این اعداد در سمت چپ عدد صفر قرار دارند. هر عددی که کمتر از صفر باشد، حتی اگر فقط یک واحد باشد، به عنوان عدد منفی شناخته می‌شود. اعداد منفی، مانند اعداد مثبت و صفر، جزو دسته اعداد به شمار می‌آیند. به طور کلی، اعداد را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: ۱) اعداد مثبت ۲) اعداد منفی ۳) عدد صفر. این اعداد معمولاً نمایانگر مفاهیمی مانند ضرر، خسارت، اتلاف، فقر، عدم، ضایعات و فقدان در مقادیر هستند. به عنوان مثال، بدهی یک فرد ممکن است به عنوان یک دارایی در نظر گرفته شود و با این عدد نمایش داده شود؛ برای نمونه، می‌توان گفت که شخصی ۴۵۰۰۰- تومان در یک ماه سرمایه‌گذاری کرده است، به این معنا که او به این مقدار بدهکار است. در زمینه کمیت‌ها، این اعداد به معنای افزایش منفی تلقی می‌شوند که به نوعی همان کاهش است. همچنین، در مورد درجه حرارت، این اعداد کاربرد زیادی دارند. علامت این اعداد با علامت (-) مشخص می‌شود. به عنوان مثال، عدد ۳- به معنای یک مقدار (-) به اندازه عدد ۳ است که به آن سه گفته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

منفی. [ م َ فا ] ( ع اِ ) جای توقف کسی که اخراج بلد شده باشد. ( ناظم الاطباء ). آنجای که کسی را بدانجا نفی کرده باشند. محل نفی کردن کسی. محل نفی. محل تبعید. تبعیدگاه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). جایی که کسی را بدانجا نفی کرده باشند. ( از اقرب الموارد ):
گر به منفی جانب فردوس می رفتم ز طوس
در نظر فردوسم از بجنورد نیکوتر نبود.ملک الشعرای بهار.
منفی. [ م َ فی ی /م َ ] ( ع ص ) نیست کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). || نفی شده. مقابل مثبت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- جواب منفی؛ پاسخ غیرمثبت.
- فعل منفی؛ فعلی که مسبوق به ادات نفی باشد: نپسندید. نمی رود.
|| نفی کرده شده و دورکرده شده و رانده شده و اخراج بلدشده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). تبعیدشده. نفی بلدشده. تبعیدی. || عدد غیرمثبت. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).
- عدد منفی؛ عددی که از صفر کوچکتر باشد و با نشان ( - ) نوشته شود، مثلاً 7-. ( از فرهنگ اصطلاحات علمی ).
|| نزد علمای عربیت خلاف موجَب. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(مَ فا ) [ ع. ] (اِ. ) محل تبعید، تبعیدگاه.
(مَ ) [ ع. ] (اِمف. ) ۱ - نفی کرده شده، دور کرده شده. ۲ - نیست شده. ۳ - تبعید شده (از شهر خود ). ۴ - سخنی که در آن حرف نفی باشد (دستور ). ۵ - دارای حالت نفی، مخالفت یا رد و انکار. مق مثبت.

فرهنگ عمید

۱. دورشده، رانده شده.
۲. نیست شده.

فرهنگ فارسی

محل تبعید، تبعیدگاه، دورشده، نیست شده، رانده شده
( اسم ) ۱ - نیست شده ۲ - دور کرده رانده شده. ۳ - تبعید شده ( از شهر خود ). ۴ - سخنی که در آن حرف نفی باشد. یا جمله منفی. جمله ای که در آن حرف نفی باشد مقابل جمله مثبت. یا فعل منفی. فعلی که مسبوق به ادوات نفی باشد نرفت. نمیگوید.

دانشنامه عمومی

منفی (کومونه). منفی ( به ایتالیایی: Menfi ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان آگریجنتو واقع شده است.
منفی ۱۱۳٫۲ کیلومترمربع مساحت و ۱۲٬۸۰۸ نفر جمعیت دارد و ۱۰۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
شهرهای کانلی، چیویلکوی، اتلینگن و مراکش خواهرخوانده های منفی ( کومونه ) هستند.

ویکی واژه

negativo
نفی کرده شده، دور کرده شده.
نیست شده.
تبعید شده (از شهر خود)
سخنی که در آن حرف نفی باشد (دستور)
دارای حالت نفی، مخالفت یا رد و انکار. مق مثبت.
محل تبعید، تبعیدگاه.

جمله سازی با منفی

نبوت به اظهار امرش محقق رسالت ز اخفای او گشته منفی
دوستان قدیم را دیدید گه به منفی و گاه در زندان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تک نیت فال تک نیت فال سنجش فال سنجش فال رابطه فال رابطه