عوامل متعددی در تعیین منصب یک فرد تاثیرگذارند. از جمله، تجربههای شغلی، تحصیلات، مهارتهای تخصصی و شبکههای ارتباطی از جمله این عوامل هستند. همچنین، نحوهی عملکرد فرد در موقعیتهای قبلی و تواناییهای رهبری نیز میتواند بر انتخاب منصب تأثیرگذار باشد. در برخی موارد، عوامل فرهنگی و اجتماعی نیز در تعیین منصب نقش دارند که میتواند به تفاوتهای فردی و سازمانی اشاره داشته باشد. در سازمانها معمولاً بر اساس سلسلهمراتب و مسئولیتها طبقهبندی میشوند. میتوان آنها را به سه دسته کلی تقسیم کرد: مدیریتی، تخصصی و اجرایی. مدیریتی شامل مدیران ارشد و میانی هستند که مسئولیت هدایت و نظارت را بر عهده دارند. تخصصی به افرادی اطلاق میشود که دارای مهارتهای خاص در یک حوزه هستند و منصبهای اجرایی شامل کارمندان عملیاتی و اجرایی میشوند.
منصب
لغت نامه دهخدا
منصب. [ م َ ص ِ / ص َ ] ( ع اِ ) جای بازگشت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || جای برپا شدن. ( غیاث ) ( آنندراج ). جای مرتفع و جایی که در آن چیزی افراخته می کنند. ( ناظم الاطباء ). || اصل هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اصل. ( اقرب الموارد ). اصل مردم و جز او. ( مهذب الاسماء ). فلان له منصب صدق؛ یعنی فلان دارای اصل و نژاد نیکی است. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || رتبه. ( غیاث ) ( آنندراج ). رتبه و عهده ای که از جانب پادشاه به کسی مرحمت می گردد و وَرج و یا وِرج نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). حسب و مقام و از آن به شرف استعاره کنند، و منه منصب الولایات السلطانیة و الشرعیة. و در شفاءالغلیل گوید: در کلام مولدین منصب عبارت است از عمل و شغلی که شخص بر عهده می گیرد. ( از اقرب الموارد ). پایه. مقام. پایگاه. رتبه. ج، مناصب. ( یادداشت مرحوم دهخدا )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. شغل رسمی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - مقام رتبه درجه: [ هوس منصبهای عالی بر خاطرم گذرانم... ] ( انوار سهیلی ) ۲ - شغل رسمی جمع: مناصب.
مانده گردانیده شده و رنج رسیده و دردمند گشته.
ویکی واژه
مناصب.