مندو

لغت نامه دهخدا

مندو. [ م َ دُ / م َ ] ( اِخ ) نام شهری در هندوستان. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || قلعه ای است بر کوه رفیع به مالوه و سالها دارالملک آن دیار بوده و آن را شادی آباد می خواندند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).

جمله سازی با مندو

جنید او را تو اکنون دان ز مندوست حقیقت حق نگر او را که حق اوست
صد حاتمْ ته خوانِ کرمْ شَرمندوئِهْ مردی بکن (هکن) که جوینده یابندوئِهْ،
تا سال ۱۸۱۲ م. مندوزا بخشی از استان کوردوبا بود و تا سال ۱۸۲۰ با نام استان کویو خوانده می‌شد.
رودهای جاری در مندوزا: رودهای دساگادرو، مندوزا، تونویان، دیامانته و آتوئل
ولی فایز از این گیسو حذر کن که همندویش رسن باز است و غماز
ز خرخیز و سمندور و ز قیصور بیارد بوی مشک و عود و کافور