ممزوج

واژه ممزوج در زبان فارسی به معنای مخلوط یا آمیخته است. این کلمه به حالتی اشاره دارد که دو یا چند عنصر یا ماده به هم ترکیب شده و یک واحد جدید را تشکیل می‌دهند. به طور کلی، این اصطلاح به وضعیتی اشاره دارد که در آن اجزاء مختلف به طور یکنواخت یا ناهمگن با یکدیگر ترکیب شده‌اند.

کاربرد

این واژه در جملات به کار می‌رود تا نشان دهد که مواد یا عناصر مختلف به هم ترکیب شده‌اند. به عنوان مثال، ممزوج به ویژگی شراب آمیخته با آب اشاره دارد که در آن شراب و آب به یکدیگر اضافه شده‌اند تا طعمی ملایم‌تر و متعادل‌تر ایجاد کنند.

مترادف‌ها

مترادف‌های این کلمه می‌توانند شامل واژه‌هایی مانند مخلوط، آمیخته و ترکیب باشند. هر یک از این واژه‌ها ممکن است در زمینه‌های مختلف به کار روند و به نوعی به مفهوم ترکیب و آمیختگی اشاره دارند. این مترادف‌ها به غنای زبان کمک می‌کنند و امکان بیان دقیق‌تر و متنوع‌تری را فراهم می‌آورند.

لغت نامه دهخدا

ممزوج. [ م َ ] ( ع ص ) آمیخته شده. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). آمیخته. مخلوط.( از ناظم الاطباء ). با هم آمیخته. درهم

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع. ] (اِمف. ) آمیخته، مخلوط.

فرهنگ عمید

۱. آمیخته شده، آمیخته.
۲. ویژگی شراب آمیخته با آب.

فرهنگ فارسی

آمیخته شده، آمیخته، شراب آمیخته با آب
۱ - ( اسم ) آمیخته مخلوط. ۲ - ( اسم ) شراب آمیخته با آب: [ گر می دهی ممزوج ده کاین وقت می ممزوج به بر می گلاب ناب نه چون اشک احرار آمده. ] ( خاقانی. سج. ۳۹۱ ) یا شراب ممزوج ۳ - یکی از اشکال خط عربی ( پیدایش خط و خطاطان. ۸۸ )

جملاتی از کلمه ممزوج

نشأه صرف از میِ ممزوج باشد بیشتر آب در شیر از میِ روشن مکن مهتاب را
اگر آمیخته‌ام هم ز فرح ممزوجم وگر آویخته‌ام هم رسن منصورم