ملاحت

ملاحت به معنای لطافت، زیبایی و جذابیت است. این واژه در ادبیات فارسی به‌طور گسترده‌ای برای توصیف ویژگی‌های ظاهری و باطنی افراد یا اشیاء به کار می‌رود. این واژه می‌تواند به ویژگی‌های ظاهری مانند چهره زیبا یا لباس‌های شیک اشاره داشته باشد، اما همچنین به جنبه‌های روحی و اخلاقی مانند نیک‌نوازی و صداقت نیز مربوط می‌شود. در واقع، این واژه یک ترکیب از زیبایی ظاهری و باطنی است که می‌تواند تأثیر عمیقی بر روابط اجتماعی و فرهنگی داشته باشد. در ادبیات فارسی، ملاحت به‌عنوان یک ویژگی برجسته در شخصیت‌های داستان‌ها و اشعار به تصویر کشیده می‌شود. شاعران و نویسندگان به توصیف ملاحت در چهره، رفتار و کلام شخصیت‌ها می‌پردازند تا احساسات و جذابیت آن‌ها را به تصویر بکشند. به‌عنوان مثال، در اشعار حافظ و سعدی، ملاحت به‌عنوان یک عنصر کلیدی در توصیف عشق و محبت به کار رفته است و به جذابیت‌های معنوی و روحی اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

ملاحت. [ م َ ح َ ] ( ع اِمص ) نمکینی. ( غیاث ). مأخوذاز تازی، زیبایی و دلربا بودن و خوب صورتی و لطافت ونیکویی و زیبایی دهان و چشم و ابرو. ( ناظم الاطباء ).بانمکی. نمک داری. حسن. خوبی. شیرینی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ملاحة. رجوع به ملاحة شود

فرهنگ معین

(مَ حَ ) [ ع. ملاحة ] (مص ل. ) ۱ - زیبایی، لطافت. ۲ - نمکین بودن.

فرهنگ فارسی

شورشدن، نمکین بودن، زیباوخوبروی بودن
( مصدر ) ۱ - شور بودن ( آب و جز آن ) نمکین بودن. ۲ - نمکین بودن خوبرو بودن: [ خرم شد از ملاحت تو عهد دلبری فرخ شد از لطافت تو روزگار حسن. ] ( حافظ.۳ ) ۲۷۲ - بی نهایتی کمال است که هیچ کس بنهایت او نرسد

فرهنگ اسم ها

اسم: ملاحت (دختر) (عربی) (تلفظ: ma (e) lahat) (فارسی: ملاحت) (انگلیسی: malahat)
معنی: با نمک، خوشایند، دوست داشتنی، حالتی در چهره که شخص را دوست داشتنی می نماید، نمکین بودن، با نمک بودن، خوشایند بودن، دوست داشتنی بودن، حالتی در چهره که شخص را دوست داشتنی می کند

دانشنامه عمومی

ملاحت ( به لاتین: Mollahat ) یک منطقهٔ مسکونی در بنگلادش است که در ناحیه باگرهات واقع شده است. ملاحت ۱۸۷٫۸۸ کیلومتر مربع مساحت و ۱۱۶٬۷۲۹ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کلمه ملاحت

از سر پر شور من کان ملاحت شد زمین توشه ای بر دار بیدرد از نمکزاری چنین
تو پادشه کشور حسنی و ملاحت خوبان جهانند همه خیل و سپاهت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم