مشک فام اصطلاحی ادبی است که برای توصیف زلف و گیسوی معشوق به کار میرود و به معنای رنگی سیاه و آمیخته با عطر خوش مشک است. این تعبیر، همانطور که در منابعی چون آنندراج و ناظم الاطباء نیز ذکر شده، صرفاً به رنگ سیاه اشاره ندارد، بلکه رایحهای دلانگیز و نافذ را نیز تداعی میکند که از ویژگیهای ذاتی مشک است. بنابراین، مشک فام به مویی اطلاق میشود که هم از نظر بصری تیره و گیراست و هم عطرآگین و فتنهگر.
در ادبیات فارسی، شاعران به کرات از این صفت برای ترسیم سیمای دلبران استفاده کردهاند. زلف مشک فام، نمادی از زیبایی، رازآلودگی و جذابیتهای اغواگرانه معشوق است. این عبارت، تصویری چندوجهی را در ذهن مخاطب شکل میدهد؛ تصویری از سیاهی عمیق و درخشان موها که با لطافت و پیچشهای دلربای خود، همچون شبنم بر چهره دلدار مینشیند و همزمان، عطر مشک که در هوا پراکنده شده و حس تعلق به دنیایی از طراوت و عطرآگینی را القا میکند.
کاربرد این واژه در توصیف زلف، فراتر از یک صفت ظاهری، به عنصری کلیدی در بیان شوریدگی و شیفتگی عاشق بدل گشته است. این واژه، تجلیگر اوج زیبایی و دلربایی معشوق است؛ زیباییای که نه تنها چشمها را مینوازد، بلکه مشام جان را نیز سرمست میسازد. گیسوی مشک فام، استعارهای دلنشین از کمال مطلوب در عالم عشق است که شاعران با ظرافت تمام، تار و پود آن را در اشعارشان تنیدهاند.