مسخ

مسخ

مسخ در زبان فارسی به معنای تبدیل شدن یا تغییر شکل دادن است. این واژه به حالتی اشاره دارد که در آن موجودی به شکل یا وضعیت دیگری در می‌آید.

تبدیل به موجودی دیگر: مسخ به معنای تغییر شکل یا تبدیل شدن به یک موجود دیگر است. این مفهوم در ادبیات و داستان‌ها به ویژه در داستان‌های تخیلی و افسانه‌ها بسیار مشاهده می‌شود.

تغییر در ویژگی‌ها یا هویت: این اصطلاح می‌تواند به تغییر در ویژگی‌ها یا هویت فردی نیز اشاره کند. به عنوان مثال، زمانی که فردی دچار تغییرات اساسی در شخصیت یا رفتار خود می‌شود، می‌توان گفت که او دچار مسخ شده است.

تغییر شکل ظاهری: در برخی از موارد، مسخ به تغییر ظاهری و فیزیکی یک موجود یا شیء اشاره دارد. این تغییر می‌تواند به دلیل عوامل طبیعی یا غیرطبیعی باشد.

لغت نامه دهخدا

مسخ. [ م َ ] ( ع مص ) صورت برگردانیدن و بدتر کردن. ازآن جمله است مسخه اﷲ قِرداً. ( از منتهی الارب ). تبدیل کردن صورت کسی به صورتی زشت تر. ( از اقرب الموارد ) ( از تعریفات جرجانی ). برگشتن صورت به بدتر از آن. ( تاج المصادر بیهقی ). از صورت مردمی بگردانیدن. ( المصادر زوزنی ) ( دهار ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع. ] ۱ - (مص م. ) وضع یا فرایند تبدیل موجودی به موجودی پست تر و زشت تر. ۲ - (اِمص. ) دگرگون سازی.

فرهنگ عمید

تغییرشکل یافته، به ویژه به شکل حیوان درآمده، زشت شده.

فرهنگ فارسی

دگرگون کردن صورت وبرگرداندن آن بصورت زشت تر، وکسی که تغییرشکل یافته وبصورتی زشت در آمده باشد
۱ - ( مصدر ) برگرداندن صورتی بصورت زشت تر دیگر گون ساختن. ۲ - بسیار غلط نوشتن. ۳- ( اسم ) دگرگون سازی. ۴- ( صفت ) کسی که بصورت زشت تر در آمده ممسوخ. ۵ - تعلق روح انسانی است - بعد مفارقت از بدن خود - ببدن حیوانی تماسخ.

دانشنامه عمومی

مسخ (رمان کوتاه). مَسخ ( به آلمانی: Die Verwandlung ) رمان کوتاهی از فرانتس کافکا است که در پاییز ۱۹۱۲ به زبان آلمانی نوشته شد و در اکتبر ۱۹۱۵ در لایپزیگ به چاپ رسید. مسخ از مهمترین آثار ادبیات فانتزی قرن بیستم است که در دانشکده ها و آموزشگاه های ادبیات سراسر جهان غرب تدریس می شود.
داستان در مورد بازاریاب جوانی به نام گرگور سامسا است که یک روز صبح از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که به یک مخلوق نفرت انگیز حشره مانند تبدیل شده است. دلیل مسخ سامسا در طول داستان بازگو نمی شود و خود کافکا نیز هیچگاه در مورد آن توضیحی نداد. لحن روشن و دقیق و رسمی نویسنده در این کتاب تضادی حیرت انگیز با موضوع کابوس وار داستان دارد. داستان غم انگیز «گرگور سامسا» حاکی از بیگانگی با هنجارها است. گویی او خود می خواهد که بین تابعیت محض از اجتماع و مسخ شدن، مسخ شدن را برگزیند. در نتیجه می توان گفت که مسخ شدن گرگور نوعی فرار از واقعیت حاکم است.
ولادیمیر ناباکوف در مورد این داستان گفته است: «اگر کسی مسخ کافکا را چیزی بیش از یک خیال پردازی حشره شناسانه بداند، به او تبریک می گویم؛ چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوسته است. » مترجم فرانسه مسخ معتقد است که گرگور سامسا در واقع کنایه ای از خود شخصیت نویسنده ( کافکا ) است.
در این رمان نویسنده به طور هنرمندانه ای با رعایت فاصله زمانی آشکار شدن مسخ بر خانواده شخصیت اصلی داستان، این واقعیت را بیان می کند که مسخ علت بی فایده و طرد شدن او نیست؛ بلکه او در پی انجام ندادن وظایفی که بر او متحمل شده بود، طرد می شود و این طرد شدن به شکل استعاری با مسخ توجیه می شود. به بیان دیگر، می توان گفت گرگور که دیگر وظایف گذشته اش را انجام نمی دهد، برای خانواده مانند یک سوسک بی مصرف است. این تعبیر خانواده، هرچند در ابتدا گرگور را دلسرد نکرد اما در ادامه داستان او خود تصمیم به طرد شدن گرفت و به گونه ای با اعتصاب غذا به زندگی خود پایان داد.
نخستین بار صادق هدایت این کتاب را از روی ترجمهٔ فرانسویش در سالِ ۱۳۲۹ به فارسی درآورد. بعدها داستان از اصلِ آلمانی هم به فارسی ترجمه شد، مثلاً به قلمِ علی اصغر حداد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] مَسْخْ تغییر صورت انسان به صورت حیوان است. منابع اسلامی موارد متعددی برای مسخ ذکر کرده اند که معروف ترین آن ها داستان اصحاب سبت است. مشهور مفسران مسخ را معنایی حقیقی دانسته که ظاهر انسانی را نیز دگرگون می کند. روایات بر تحقق مسخ در قیامت نیز دلالت دارند.
ابن منظور مسخ را به معنای تغییر صورتی به یک صورت بد دانسته است. لفظ مسخ یکبار در قرآن آمده است. محتوای مسخ نیز در چندین آیه درباره اصحاب سبت (سوره بقره، آیه۶۵؛ سوره مائده آیه ۶۰، سوره اعراف آیه ۱۶۶.) ذکر شده است.
در تناسخ، روح پس از جدایی از بدن خویش، به جنین یا بدن دیگر تعلق می گیرد، ولی در مسخ، روح از بدن جدا نمی شود؛ بلکه تنها شکل و صورت بدن تغییر می کند تا انسان گناه کار خود را به صورت حیوان دیده و از آن رنج ببرد. به تعبیر دیگر نفس انسان تبهکار از مقام انسانی به مقام حیوانی تنزل نمی کند.
[ویکی الکتاب] معنی مَسَخْنَاهُمْ: آنان را مسخ کردیم - چهره ی آنان را از شکل انسانی به شکلی زشت وبد منظر تبدیل کردیم (کلمه مسخ برگشتن آدمی به خلقتی زشت و بد منظره است، همچنان که در داستان بنی اسرائیل جمعی از انسانها به صورت میمون و خوک برگشتند. )
معنی مُضِیّاً: گذشتن - رفتن (معنای جمله فما استطاعوا مضیا و لا یرجعون این است که: نه میتوانند به سوی عذاب روانه شوند و نه از عذاب برگردند و حالت قبل از عذاب خود را دریابند. پس کلمه مضی و رجوع کنایه هستند از برگشتن به حالت سلامت،از باقی ماندن بر حالت عذاب و مسخ)
تکرار در قرآن: ۱(بار)
مسخ بنابرآنکه در مجمع و قاموس و اقرب ذکر شده عوض شدن شکل و صورت است به شکل قبیح. راغب آنرا عوض شدن شکل و اخلاق گفته است و از بعضی حکما نقل می‏کند که مسخ دوقسم است: مسخ جسمی و مسخ اخلاقی... معنی آیه: و اگر می‏خواستیم آنها را در جای خودمسخ به شکل دیگری در می‏آوردیم که نمی‏توانستند بروند و برگردند. یعنی قدرت نمی‏داشتند که در آن عذاب راحت بمانند و یا به حالت اول برگردند مراد از مسخ در ایه تغییر و تحول شکل است نه اخلاق این کلمه بیشتر از یک مورد در قرآن کریم نیست. رجوع شود به «قرد».
مسخ

جملاتی از کلمه مسخ

هزار همچو سلیمان مسخر حکمت چه نقش بود ندانم که در نگین داری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم