آنگاه او را گفت که: موجب چیست که هر لحظت در میدان فکرت میتازی و در دریای حیرت غوطه میخوری؟ گفت: همچنین است. ناتوانی زن و پریشانی حال، مرا متفکر میگرداند. بوزنه گفت: از وجه مخالصت مرا از این دل نگرانی اعلام دادی. اکنون بباید نگریست که کدام علت است و طریق معالجت آن چیست، که وجه تداوی پیش رای تو متعذر ننماید. باخه گفت: طبیبان بدارویی اشارت کردهاند که دست بدان نمی رسد. پرسید که: آخر کدام است؟ گفت: دل بوزنه.
نه در ملاطفت تو به وی مجال حسود نه در مخالصت او بتو ره نمام