متمدن

بین‌النهرین باستان، که به عنوان زادگاه اولین تمدن‌های بشری شناخته می‌شود، حدوداً بین 3500 تا 500 سال قبل از میلاد مسیح وجود داشته است. این منطقه، که به معنای بین دو رود است، بین رودهای دجله و فرات واقع شده و امروزه شامل کشورهای عراق، سوریه و بخش‌هایی از ترکیه می‌شود.

در این زمان، جوامع متمدن مانند سومری‌ها، آکدی‌ها، بابلی‌ها و آشوری‌ها شکل گرفتند و دستاوردهای مهمی در زمینه‌های کشاورزی، نوشتن، حقوق و علم ایجاد کردند. اختراع خط، به ویژه خط میخی، از مهم‌ترین دستاوردهای این تمدن‌ها بود که امکان ثبت تاریخ و فرهنگ را فراهم کرد.

این دوره، پایه‌گذار بسیاری از جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع امروزی است.

لغت نامه دهخدا

متمدن. [ م ُ ت َ م َدْ دِ ] ( ع ص ) شهرنشین. تربیت شده در شهر. مقابل وحشی:
دیو با مردم این ملک نکرد آنچه کنند
این گروه متمدن به جنوب و به شمال.بهار ( دیوان ج 1 ص 685 ).و رجوع به تمدن شود. || مجازاً باتربیت. مؤدب. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

(مُ تَ مَ دِّ ) [ ع. ] (اِفا. ) شهرنشین، دارای تمدن.

فرهنگ عمید

دارای تمدن.

فرهنگ فارسی

شهرنشین، شهری، دارای تمدن
(اسم ) ۱ - شهر نشین شهری. ۲ - دارای تمدن مقابل وحشی: دیو با مردم این ملک نکرد آنچه کنند این گروه متمدن بجنوب و بشمال. جمع: ممتدنین.

جملاتی از کلمه متمدن

آدام اسمیت پیدایش جامعه متمدن را نتیجه رفتار منفعت طلبانه و نه حاصل برنامه‌ریزی مشخص برای یک فرایند سیاسی یا کارگزاری دولتی به وجود آمده توسط آنها، می‌دانست.
با اینکه این کتاب توسط یک نویسنده نامعروف نوشته شده بود توجه زیادی پیدا کرد. مجله تایم در ۲۱ مارس ۱۹۴۱ این کتاب را مورد بررسی قرار داد و آن را «یک ایده جالب» توصیف کرد. در نسخه چاپ شده کتاب قسمتی از این بررسی‌ها در مطبوعات آمریکایی چاپ شده بود. یک قسمت نوشته بود: «برنامه ای برای صلح جهانی در بین ملت‌های متمدن. -مجله نیویورک تایمز.»
چین پیش از قرن نوزدهم دارای یکی از بزرگ‌ترین و پیشرفته‌ترین اقتصادهای جهان بود. در قرن هیجدهم آدام اسمیت ادعا کرد چین یکی از غنی‌ترین، یعنی یکی از حاصلخیزترین، کوشاترین، متمدن‌ترین، با رونق‌ترین و شهری شده‌ترین کشورهای جهان است. این اقتصاد از قرن شانزدهم دچار رکود شده بود و از نظر کلی در قرون نوزدهم و بیستم جز دورهٔ مختصر بازیابی در دهه ۱۹۳۰ حتی افول کرده بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم