مأمن به معنای پناهگاه یا محل امن است. این واژه به جایی اشاره دارد که فرد میتواند در آن احساس امنیت و آرامش کند. مأمن میتواند به معنای فیزیکی باشد، مانند یک مکان که در آن از خطرات دور است، یا به معنای عاطفی و روانی، جایی که فرد احساس راحتی و امنیت میکند.
مأمن
لغت نامه دهخدا
مأمن. [ م َءْ م َ ] ( ع اِ ) جای امن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). جای امن و پناهگاه و جای سلامت. ( ناظم الاطباء ):
بکوش تا بسلامت به مأمنی برسی
که راه سخت مخوف است و منزلت بس دور.ظهیر فاریابی.صواب آن است که از این مقام مخوف به مأمنی پناهیم که ما و فرزندان ما از عوارض امثال این حادثات آنجا آسوده تر توانیم زیست. ( مرزبان نامه ص 262 ). لابد منزعج و مستشعر شدی. و آنگه... روی به مأمنی دیگر نهادی. ( مرزبان نامه ص 242 ). و مستعدان حصول معرفت را از تیه حیرت و بیدای جهالت به مرتع عرفان و مأمن ایمان او راه نمود. ( المعجم ). و با غموض مسالک و ناایمنی راهها خود را به مأمن پارس انداختم. ( المعجم چ دانشگاه ص 9 ).
امروز کس نشان ندهد در بسیط خاک
مانند آستان درت مأمن رضا.سعدی.به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق.حافظ.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) جای امن جای سلامت پناهگاه: و مستعدان حصول معرفت را از تیه حیرت و بیدای جهالت بمرتع عرفان ومامن ایمان اوراه نمود. یا مامن رضا. ۱- جای امن و خشنودی: امروز کس نشان ندهد بر بسیط خاک مانند آستان درت مامن رضا. ( سعدی ) ۲- مشهد رضوی.
جای امن
جملاتی از کلمه مأمن
در این آتش اگر مأمن گزینی گلستان چون خلیل، ایران ببینی
چه باک از رنج عالم پیکرت را چو دل در مأمن قرب آرمیدت
بر طبق نقشه این بنا یک چهارطاق است که احتمالاً نیایشگاهی بوده که مأمن و پناگاه یک محراب آتش بودهاست. از آن جا که این بنا در میان حصاری از تپههای کم ارتفاع قرار گرفتهاست، از فاصلهٔ دور دیده نمیشود و به همین جهت ما تصور میکنیم آتشکدهٔ کوچکی بوده خاص اهالی محل.
تا همی کعبه را بهر دو جهان مأمن هر گناهکار کنند
نیست صائب گوشه ای از گوشه دل امن تر وقت آن کس خوش که رخت خود به این مأمن کشد