لیکن

لیکن در زبان فارسی به معنای اما یا ولی است و به عنوان یک حرف ربط برای بیان تضاد یا تفاوت بین دو جمله یا عبارت به کار می‌رود. این واژه در جملاتی استفاده می‌شود که در آن‌ها یک نکته یا ایده بیان می‌شود و سپس یک نکته متضاد یا مخالف آن ارائه می‌گردد.

به عنوان مثال:

من می‌خواستم به پارک بروم، لیکن باران شروع به باریدن کرد.

در این جمله، لیکن نشان‌دهنده تضاد بین خواسته (رفتن به پارک) و واقعیت (باران) است.

استفاده از لیکن به زبان نوشتاری و ادبیات رسمی بیشتر رایج است و می‌تواند به جملات عمق و زیبایی بیشتری ببخشد.

لغت نامه دهخدا

لیکن. [ ک ِ ] ( از ع، حرف ربط ) این کلمه ظاهراً لکن عرب است ( مماله لکن ) و یا صورتی از بیک فارسی قدیم. در تداول ما بیشتر لیکن و گاهی نیز لکن به کار رود. ولیکن، ولی، لیک نیز گویند. معهذا. پُن. با اینهمه. امّا. و رجوع به لیک و ولیکن شود.

فرهنگ معین

(کِ ) [ ع. ] (ق. ) اما، لکن.

فرهنگ عمید

= لکن: شاید پس کار خویشتن بنشستن / لیکن نتوان زبان مردم بستن (سعدی: ۱۳۹ ).

فرهنگ فارسی

گلسنگ

جملاتی از کلمه لیکن

از وصالش بر کران می داردم لیکن ز غم در میان موج بحر بی کران افتاده ام
لیکن چو صد هزار جفا بینم از کسی ناچار اندکی بنمایم ز ماجرا
با این که این انتقاد همه‌فهم‌تر از انتقاد پیشین است لیکن این موضوع را مفروض گرفت است که هر کس چنان رفتار می‌کند که می‌داند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم