لنگان

واژه لنگان در زبان فارسی، از بُعد معنایی و دستوری، هم به عنوان صفت فاعلی و هم به عنوان قید حالت به کار می‌رود. در معنای صفتی، به فرد یا حیوانی اشاره دارد که دارای نقص یا آسیب در پا بوده و در راه رفتن دچار مشکل است؛ به عبارتی، کسی که لنگنده است. این مفهوم، دلالت بر حالتی از عدم تعادل و دشواری در حرکت دارد که می‌تواند ناشی از عوامل فیزیکی گوناگون باشد. از سوی دیگر، در کاربرد قیدی، لنگان چگونگی و طرز انجام یک عمل را توصیف می‌کند و به معنای در حال لنگیدن یا با حالتی از لنگی است. این کاربرد، بیشتر بر نحوه حرکت تأکید دارد تا بر وضعیت دائمی یک فرد یا شیء.

در ادبیات فارسی و زبان محاوره، اغلب با افعالی نظیر رفتن همراه می‌شود تا تصویری دقیق‌تر از حرکت ایجاد کند. اصطلاحاتی مانند لنگان رفتن به معنای قدم برداشتن با دشواری و تلوتلو خوردن به دلیل ضعف یا آسیب در پا است. واژه‌های مترادفی چون شلان، عرجان، و قزلان نیز در برخی گویش‌ها و متون کهن به جای این واژه به کار رفته‌اند که همگی بر مفهوم مشابهی از حرکت نامتعادل و دشوار دلالت دارند. به عنوان مثال، در برخی لغت‌نامه‌ها، ختع به معنای لنگان رفتن کفتار ذکر شده است که نشان‌دهنده دقت و ظرافت زبان فارسی در توصیف حرکات حیوانات نیز می‌باشد. این تنوع در واژگان، غنای زبان فارسی را در بیان جزئیات ظریف آشکار می‌سازد.

لغت نامه دهخدا

لنگان. [ ل َ ] ( نف، ق ) لنگنده. || در حال لنگیدن. شلان. لنگان رفتن. عرجان. تعارج. قزلان. لنگ لنگان رفتن: ختع؛ لنگان رفتن کفتار. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

۱. لنگنده.
۲. (قید ) در حال لنگیدن.

فرهنگ فارسی

۱- ( صفت ) لنگنده. ۲- درحال لنگیدن: و بسیار خلق پیش او ( عیسی ) گرد شدند چیزی لنگان و چیزی پیسان وبعضی لال...

دانشنامه عمومی

لنگان ( به ترکی آذربایجانی: Ləngan ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان ماساللی واقع شده است. لنگان ۴۷۶ نفر جمعیت دارد.
لنگان (اردبیل). لنگان یک روستا در ایران است که در دهستان اجارود غربی واقع شده است.

جمله سازی با لنگان

که زنهار از این صوفیان خموش پلنگان درنده صوف پوش
بمانده چابکی حیران این راه تکاپو از کهن لنگان این راه
بود مجنونی عجب در کوه سار با پلنگان روز و شب کرده قرار