معنی واژه قطعی در زبان فارسی به طور کلی به مفهوم حتمی، یقینی و غیرقابل تردید اشاره دارد. به بیان دیگر، این واژه به چیزهایی اطلاق میشود که در مورد آنها هیچ گونه شک و تردیدی وجود ندارد و به وضوح و بدون هرگونه ابهامی مشخص هستند. به عبارتی، وقتی چیزی قطعی است، میتوان به آن اعتماد کرد و مطمئن بود که حقیقت دارد. در زندگی روزمره، زمانی که ما به نتایج یا تصمیمات قطعی میرسیم، به نوعی به ثبات و اطمینان دست یافتهایم که میتواند در زمینههای مختلف مانند علم، حقوق و حتی روابط شخصی به کار آید. به همین دلیل، اهمیت مفهوم قطعی بودن در زندگی ما غیرقابل انکار است.
قطعی
لغت نامه دهخدا
قطعی. [ ق ُ طَ عی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به قطیعة، و آن بطنی است از زبید. ( اللباب ).
قطعی. [ ق َ ] ( ص نسبی ) نسبت است به قطع. || ( اِخ ) فرقه ای از شیعه. رجوع به قَطْعیّة شود.
قطعی. [ ق ُ طَ ] ( اِخ ) حزم بن ابی حزم مهران، مکنی به ابوبکر حزم قطعی بصری. از راویان است. وی از حسن حدیث شنید و ابن مبارک از او حدیث کند. وفات او به سال 195 هَ. ق. است. ( اللباب ).
قطعی. [ ق ِ طَ ] ( اِخ ) عبداﷲبن حسین بن محمدبن فرزدق قطعی کوفی، که خریدوفروش قطعه های کهنه جامه می کرد و از راویان است. وی از بکربن سهل دمیاطی و حسن بن علی بن بزیغ و جز ایشان روایت کند و از او محمدبن جعفربن محمد تمیمی و قاضی ابوعبداﷲ محمدبن عبداﷲ هروی جعفی و جز ایشان روایت کنند. ( اللباب ).
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
حتمی، یقینی.
جمله سازی با قطعی
چون سنایی ز خود نه منقطعی که حکایت کنی ز حال حسین
بندگیّ در تو تا ابدم فرض شود گر کند خواجه ازین مقطعی آزاد مرا
زیرا هر آن نقار و قطعیت که بد نخست اکنون باتّحاد و تالّف مبدّلست