داستان زندگی نوجوانی است که در محیطی مذهبی به هنر علاقهمند است، اما خانواده اش، هنر را در قالبی جدای قالب مرسوم میبیند.
راست گویم بی تو گیتی قالبی بی روح باشد زانکه گیتی چون تنستی و تو هستی جان گیتی
در رمزنگاری متقارن، معمولاً از دو روش رمز دنباله ای و رمز قالبی برای رمز کردن استفاده میشود.
دل همی گوید « برو من از کجا، تو از کجا! من دلم تو قالبی رو، رو، همی کن قالبی
ای یونس، زمانی که خداوند ارواح مؤمنان را ستاند، آن ها را در قالبی چون قالب این دنیایشان چنان نهد که بخورند و بنوشند و اگر کسی بنزدشان آید، ایشان را با همان صورتی که به دنیا داشته اند بازشناسد.
در مقابل تفکر قالبی، کلیدواژه دیگری قرار دارد تحت عنوان “شخصیت توسعه یافته”. شخصیت توسعه یافته یک تعبیر جامعه شناختی-روانشناختی است به معنای رها شدن از تفکر قالبی و گسترش تفکر در ابعاد مختلف زندگی.