فرشته یکی از نامهای دخترانه زیبا و معنادار در فرهنگ فارسی است، و به معنای شخصی میباشد که دارای اخلاق یا رفتار بسیار نیک و پسندیده است. این نام میتواند به زنانی اشاره کند که دارای صفات نیکو، مهربانی و زیبایی هستند.
در متون دینی
در متون دینی و فرهنگی، فرشته به موجودات آسمانی، عاقل و برتر از انسان اشاره دارد که مأمور اجرای اوامر خداوند هستند و به عنوان مخلوقاتی پاک و بدون گناه شناخته میشوند. فرشتگان به عنوان نمایندگان خداوند و مخلوقاتی که در انجام امور الهی و کمک به انسانها نقش دارند، معرفی میشوند.
در ادبیات فارسی
این نام در ادبیات و شعر فارسی نیز به وفور به کار رفته و به عنوان نمادی از زیبایی، نیکی و صفات مثبت انسانی به شمار میرود. شاعران بزرگ فارسیزبان، فرشتگان را به عنوان نمادهای عشق، زیبایی و پاکی توصیف کردهاند و از آنها در اشعار خود به عنوان موجوداتی که صفات عالی انسانی را تداعی میکنند، استفاده کردهاند.
فرشته. [ ف ِ رِ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) فریشته. در زبان سنسکریت پرشیته و مرکب از پر و اش به معنی سفیر، در فارسی باستان فرائیشته، در اوستا فرائشته، ارمنی عاریتی و دخیل هرشتک از فرشتک، در فارسی جدید، لهجه شمال ایران فیریشته و لهجه جنوب غربی فیریسته، به سین مهمله. ( از حاشیه برهان چ معین ). معروف است و به عربی مَلَک خوانند. ( برهان ). فرسته. فریشته. سروش. ( از یادداشت به خط مؤلف ). مخلوقی روحانی که به تازی مَلَک گویند. ( ناظم الاطباء )
(فِ رِ تِ ) (اِ. ) مَلَک، از موجودات روحانی و ملکوتی که به ستایش خداوند مشغولند و با چشم دیده نمی شوند.
۱. موجودی آسمانی و غیر قابل رؤیت که مٲمور اجرای اوامر الهی است و مرتکب گناه نمی شود، مَلَک.
۲. [مجاز] فرد دارای سیرت نیک و پسندیده.
۳. [مجاز] زن زیبا و مهربان.
فریشته فرسته:موجود آسمانی که دارای سیرت نیکووصورت بسیارزیبااست وبچشم دیده نمیشود، بعربی ملک میگویند
( اسم ) هر یک از موجودات روحانی و آسمانی که به تسبیح خدا و اجرای اوامر او مشغولند و به چشم سر آنها را نتوان دید ملک جمع: فرشتگان. یا فرشته سحاب. میکائیل.
اسم: فرشته (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: ferešte) (فارسی: فرشته) (انگلیسی: fereshte)
معنی: فرستاده، نام موجودات عالم ملکوت، شخص دارای اخلاق یا رفتار بسیار نیک و پسندیده، زن مهربان و زیبا، ( در ادیان ) موجودی آسمانی، عاقل، برتر از انسان و غیر قابل رؤیت که مأمور اجرای اوامر خداوند است و مرتکب گناه نمی شود، مَلَک، ( به مجاز ) دختر یا زن مهربان و زیبا، فریشته در زبان سنسکریت پرشیته و مرکب از پر و اش، به معنی سفیر
[ویکی شیعه] فرشته یا مَلَک (جمع آن ملائکه) موجوداتی نامرئی و فراطبیعی، که مأمور اجرای اوامر خدا در دنیا و آخرت اند. فرشتگان دسته ها و وظایف مختلفی دارند مانند: نوشتن نامه اعمال، آوردن وحی بر اولیاء، حفاظت از انسان ها و یاری مؤمنان، رساندن روزی مادی و معنوی، گرفتن جان ها، دعا و استغفار کردن برای مؤمنان، هدایت قلب ها، مأموران عذاب. گروهی از فرشتگان نیز فارغ از امور دنیا به عبادت خدا و رکوع و سجود مشغولند.
هر یک از ملائکه وظیفه و مقامی معلوم دارند و در انجام وظیفه خود کوتاهی نکرده و از هر گناه و نافرمانی پاک و مبرّا هستند. آنها می توانند به برخی صورت ها درآیند. از این موجودات ۸۸ بار در قرآن یاد شده و باور به وجود آنها بخشی از ایمان مسلمانان است. مهمترین فرشتگان، جبرائیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل هستند. به هنگام نفخ صور، ملائکه نیز خواهند مُرد و در قیامت مجددا زنده می شوند.
بیشتر لغت شناسان ملائکه را جمع مَلَک دانسته و معتقدند با اینکه فرشتگان زن یا مرد نیستند، گاهی به اعتبار لفظ برای آن ضمیر مؤنث و گاه به اعتبار ظاهر تاء تأنیث آن، ضمیر مؤنث برای آنها آورده می شود: قل لوکان فی الارض ملائکه یمشون مطمئنین لنزلنا علیهم من السماء ملکا رسولا، بثلاثة آلاف من الملائکة منزلین، اذ قالت الملائکة یا مریم.
[ویکی فقه] فرشته (فقه). فرشته، آفریده ای لطیف و آسمانی است.
فرشته موجودی است لطیف و آسمانی و از مأموران الهی و واسطه رساندن فیض به بندگان. فرشته رابط میان مشیّت خدای تعالی و خلق می باشد که به بندگان فیض می رساند. قرآن کریم عملکرد این مأموران الهی را چنین ترسیم کرده است: «لایَعْصُونَ اللّه َ ما أمَرَهُمْ و یَفْعَلُونَ ما یُؤمَرُونَ؛
تحریم/سوره۶۶، آیه۶.
از احکام مرتبط با آن در بابهای طهارت، جهاد و تجارت سخن گفته اند.
هرگز فرشته از سر بامش نمی پرد آن را که مرغ نامه بری در سراغ نیست
به یاد آمدش حال آن سنگ خرد که پنهان بدو آن فرشته سپرد
در رمان دل کور (۱۳۵۱) نوشتهٔ اسماعیل فصیح، «قدیر» (کامران) فرزند نامشروع «مختار» شخصیت منفی رمان، به صورت «فرشته» که به پیشنهاد او پاسخ منفی دادهاست اسید میپاشد.
مردم از او به عنوان فرشته نجات کالیفرنیا نام میبردند که همانند ترمیناتور با مشکلات مبارزه میکرد.