فرخاردیس

فرخاردیس نامی است که در ادبیات فارسی به معنای خوشبخت و نیکو به کار می‌رود. این واژه از ترکیب دو بخش فرخ به معنای خوشبخت و اردیس به معنای سرزمین یا سرنوشت تشکیل شده است. بنابراین، فرخاردیس به نوعی به معنای سرزمین خوشبختی و نیکبختی تلقی می‌شود و در متون ادبی و شعر فارسی به عنوان نمادی از سعادت و خوشی مورد استفاده قرار می‌گیرد. فرخاردیس در ادبیات فارسی به عنوان نمادی از نیکبختی و خوشی مطرح است و در آثار شاعران برجسته‌ای مانند فردوسی و حافظ به کار رفته است. این واژه به توصیف شخصیت‌ها و فضاهای مثبت و امیدبخش در اشعار و داستان‌ها کمک می‌کند. همچنین، فرخاردیس به عنوان معیاری برای سنجش خوشبختی و سعادت در فرهنگ ایرانی مورد توجه قرار می‌گیرد و به نوعی الهام‌بخش نویسندگان و شاعران بوده است.

لغت نامه دهخدا

فرخاردیس. [ ف َ ] ( ص مرکب ) چون فرخار.( یادداشت به خط مؤلف ). مانا به شهر فرخار. ( ناظم الاطباء ). همچون فرخار در زیبایی و آرایش:
یکی خانه کرده ست فرخاردیس
که بفروزد از دیدن او روان.فرخی.در آن آرزوگاه فرخاردیس
نکرد آرزو با معامل مکیس.نظامی.

فرهنگ معین

( ~. ) (ص مر. ) ۱ - مانند بتخانه. ۲ - مانند بتکده زیبا و آراسته.

فرهنگ عمید

۱. مانند بتخانه.
۲. [مجاز] زیبا و باشکوه: یکی خانه کرده ست فرخاردیس / که بفروزد از دیدن آن روان (فرخی: ۲۴۸ ).

فرهنگ فارسی

مانندبتخانه، زیباو آراسته مانندبتکده
۱ - مانند بتخانه آراسته و مجلل ۲ - مانند شهر فرخار زیبا و آراسته.

ویکی واژه

مانند بتخانه.
مانند بتکده زیبا و آراسته.

جملاتی از کلمه فرخاردیس

یکی خانه کرده‌ست فرخاردیس که بفروزد از دیدن او روان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم