( فاکهة ) فاکهة. [ ک ِ هََ ] ( ع اِ ) میوه، هرچه باشد، جز خرما و انگور و انار. ( از منتهی الارب ). || درخت خرمای عجیب. ( از اقرب الموارد ). خرمابن بشگفت آورنده. ( منتهی الارب ). || نوعی شیرینی. ( اقرب الموارد ). حلوایی است. ( منتهی الارب ). || آنچه با خوردن آن خوشی حاصل آید. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || فاکهةالشتاء؛ آتش. ( اقرب الموارد ). ج، فواکه. || ( ص ) خوش طبع و پاک نفس و بسیارخنده و خنده زنان سخنگوی با یاران.
(کِ هِ ) [ ع. فاکهة ] (اِ. ) ۱ - میوه، ج. فواکه. ۲ - نوعی حلوا.
میوه.
میوه، هرمیوه که خورده شودمانندانجیروخرماوسیب واناروخربزه وجز آن
( اسم ) ۱ - میوه ( خرما انگور انار و غیره ) جمع: فواکه ۲ - نوعی حلوا. یا فاکهه شتائ. آتش.
اسم: فاکهه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: fākehe) (فارسی: فاکِهه) (انگلیسی: fakehe)
معنی: میوه، ( در قدیم ) میوه ( خرما، انگور، انار و غیره )، نوعی حلوا
[ویکی الکتاب] معنی فَاکِهَةٍ: میوه (هر میوهای که به عنوان دسر خورده میشود، نه به عنوان غذا)
معنی فَوَاکِهَ: میوه ها (جمع فاکهة)
معنی فَوَاکِهُ: میوه ها (جمع فاکهه است که به معنای هر میوهای است که به عنوان دسر خورده میشود، نه به عنوان غذا )
ریشه کلمه:
فکه (۱۹ بار)
فاکهة
میوه؛
فواکه.
نوعی حلوا.