غر زدن

غر زدن

اظهار شگفتی یا تعجب در مورد یک موضوع یا واقعه را غر زدن می‌گویند. یعنی که شخصی به دلایلی مثل تعجب، تحسین یا پرسش، شگفت‌ زده شود و احساس آن را به دیگران نشان می دهد. به عنوان مثال: “وقتی خبر مردود شدن او را شنیدم، فقط می‌توانستم غر بزنم.”

لغت نامه دهخدا

غر زدن. [ غ ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) آهسته سخن گفتن از سر خشم. غرغر کردن. ( فرهنگ نظام ). سخن گفتن اعتراض آمیز. با کلماتی نامفهوم ناخرسندی نمودن. لندیدن. قر زدن. غر و لند کردن. رجوع به غر و قر زدن شود. || پنهان راضی کردن و بردن زن فاحشه و امرد. ( فرهنگ نظام ). فریفتن.
- غر زدن دختری یا زنی را؛ او را فریفتن به امری نامشروع. گول زدن و از راه بردن دختر یا زنی.

فرهنگ معین

( ~. ~. ) (مص م. ) قر زدن، فریفتن دختر یا زنی برای کامجویی از او.
(غُ. زَ دَ ) (مص ل. ) (عا. ) با خشم و اعتراض زیر لب سخن گفتن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) راضی کردن و فریفتن دختر یا زنی برای آرامش با او.

ویکی واژه

با خشم و اعتراض زیر لب سخن گفتن.
قر زدن؛ فریفتن دختر یا زنی برای کامجویی از او.

جملاتی از کلمه غر زدن

شوخ من مست شد و ساغر می زد بسرم شوخی و مستی و ساغر زدنش را نگرید
آنکه حرف از بیم بدنامی نزد با ما کلیم نیکنامی باشدش با مدعی ساغر زدن
در عصر رکن الدوله من باید کنم ساغر زدن عشرت نه امروز ار کنم، مستی بباید پس کیم
یک جهان لطف است ازو بعد از تواضعهای عام سر ز من پیچیدن اندر حالت ساغر زدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم