عذرا

برای بانو حضرت صدیقه طاهره نام‌ها و القابی وجود دارد که برخی از آن‌ها آسمانی و از سوی آفریدگار تعیین شده‌اند و برخی دیگر از سوی برگزیدگان الهی انتخاب شده‌اند. یکی از این القاب، عذرا است. عذرا به معنای آن بانو است که همواره مانند دوشیزگان باقی مانده است. از فرمایش رسول خدا که آن حضرت را به عنوان حوریه‌ای در قالب انسان معرفی کرده، می‌توان دریافت که ایشان همچون حوریان بهشت همیشه دوشیزه خواهد ماند. زیرا حضرتش از طعام بهشتی خلق شده است. از امام صادق در این مورد سوال شد که چگونه حوریه بهشتی هر بار که همسرش نزد او می‌آید، او را دوشیزه می‌یابد؟ ایشان پاسخ دادند: زیرا او از ماده‌ای پاک آفریده شده و هیچ گونه آلودگی به جسم او راه نمی‌یابد و بدنش دچار هیچ آسیبی نمی‌شود. معنی عُذْر: دلیلی و بهانه‌ای که فرد را از مسئولیت معاف می‌کند - وسیله‌ای برای اتمام حجت.

فرهنگ معین

(عَ ) [ ع. عذراء ] (ص. ) ۱ - بکر، دوشیزه. ۲ - گوهر سوراخ نشده.

فرهنگ عمید

۱. بکر، دوشیزه.
۲. (صفت ) [مجاز] ویژگی سخنی که پیش از آن گفته نشده، سخن تازه آورده.
۳. [مقابلِ نهان] پیدا، آشکار.
۴. (قید ) به تنهایی، تنها.

فرهنگ فارسی

لقب مریم ۴ مادر عیسی ۴ است.

فرهنگ اسم ها

اسم: عذرا (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: azrā) (فارسی: عَذرا) (انگلیسی: azra)
معنی: دوشیزه، بکر، لقب حضرت مریم مادر حضرت عیسی ( ع ) و حضرت فاطمه ( س )، باکِره، آشکار، ( اَعلام ) ) لقب حضرت مریم مادر حضرت عیسی ( ع )، ) لقب حضرت فاطمه ( س )، باکره، لقب مریم ( ع ) و لقب فاطمه ( س )، نام معشوق وامق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه]
[ویکی الکتاب] معنی عُذْراً: حجت و بهانهای که به وسیله آن شخص معذور شود - وسیله اتمام حجت (در عبارت "عُذْراً أَوْ نُذْراً "حاصل معنای آیه این است که فرشتگان ذکر را القاء میکنند تا حجت بر تکذیب گران تمام شود، و تهدیدی برای غیر ایشان باشد)
معنی بَلَغْتَ: رسیدی(در جمله "قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّی عُذْراً ":از جانب من به عذر قابل قبولی رسیده ای )
ریشه کلمه: 
عذر (۱۲ بار)
(بضم عین) پوزش. در اقرب الموارد گوید: عذر حجّتی است که با آن پوزش خواسته می‏شود. راغب گفته عذر آن است که انسان بخواهد با آن گناهان خویش را محو کند... آن سه قسم است یا می‏گوید: من اینکار نکرده‏ام. و یا می‏گوید: بدین جهت کرده‏ام و می‏خواهد با ذکر علت خویش را تبرئه کند، و یا می‏گوید: من کرده‏ام ولی دیگر نمی‏کنم...، این سومی توبه است، هر توبه عذر است ولی هر عذر توبه نیست. این سخن در اقرب الموارد از کلیّات ابو البقاء نیز نقل شده است.. پوزش نخواهید، عذر نیاورید. آن عالم از موسی اعتذار کرد و گفت «اِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً» تو بر کارهای من صبر نتوانی کرد تا بالاخره موسی گفت: اگر بار دیگر از تو از علت کاری بپرسم با من مصاحبت مکن از جانب من به عذری که اول گفته بودی که من صبر نتوانم کرد، رسیده‏ای.. این اعتذار ظاهراً از جانب خداوند است که بندگان در معذّب شدن خدا را (نعوذ باللّه) محکوم ندانند. معذّر: (به صیغه فاعل) معتذر. آن از باب تفعیل کسی است که عذر می‏آورد ولی عذر ندارد، ولی معتذر کسی است که عذر دارد (مجمع البیان) در مفردات گفته: معذّر آن است که خود را معذور می‏داند ولی عذر ندارد. این فرق از اقرب الموارد نیز بدست می‏آید. بیشتر مفسّران معذّرون را کسان عذر تراش گفته‏اند و بعضی اصل آن را «مُعْتَذِرون» گفته‏اند به ادغام تاء در ذال. یعنی: معتذرین اعراب آمدند که به آنها اجازه داده شود تا در جنگ شرکت نکنند ولی آنان که خدا و رسول را تکذیب کردند نشستند و برای اعتذار نیامدند از ذیل آیه «سَیُصیبُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ» به نظر می‏آید که از «مُعَذِّرُون» اعّم اراده شده است. مَعْذِرَةْ: مصدر است به معنی اعتذار. معاذیر: جمع معذرة است به معنی عذرها، حجت‏ها.. به نظرم جواب لو محذوف است مثل «لاتنفعه» و غیره یعنی: انسان بر خویشتن یک پارچه بصیرت است و اگر معذرت‏های خویش را بیآورید فایده‏ای نخواهد داشت مثل. ولی این در صورتی است که لو به معنی آن شرطیّه و برای استقبال باشد و اگر به معنی امتناع باشد جواب آن ظاهراً از ما قبلش بدست می‏آید یعنی اگر عذرهایش را نادیده می‏گرفت می‏دانست که یکپارچه بصیرت است. والله العالم.

جملاتی از کلمه عذرا

کاین بگرید چو دیده وامق وان بخندد چو چهره عذرا
زلف عذرا که صبر وامق برد دل و جانش به رنج و غصه سپرد
برفت روز و تو چون طفل خرمی آری نشاط طفل نماز دگر بود عذرا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم