ظرفیت

ظرفیت به معنای توانایی یا قابلیت یک چیز برای پذیرش، نگهداری یا انجام کاری است. این واژه می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مورد استفاده قرار گیرد، از جمله:

ظرفیت فیزیکی: مانند حجم یک ظرف یا فضای یک مکان برای نگهداری اشیاء یا افراد.

ظرفیت ذهنی: توانایی یادگیری، درک و پردازش اطلاعات توسط یک فرد.

ظرفیت سازمانی: گنجایش یک سازمان برای انجام فعالیت‌ها، مدیریت منابع و پاسخگویی به نیازها.

لغت نامه دهخدا

ظرفیت. [ ظَ فی ی َ ] ( ع مص جعلی، اِمص ) گنجایش. بارگیر. وُسع. || آب گیر. || استعداد. قوّة.
- ظرفیت الکتریکی؛ مقدار الکتریسیته ای است که باید به یک جسم داد تا سطح آن از صفر به یک وُلت برسد. واحد آن فاراد است. رجوع به فاراد شود.

فرهنگ معین

(ظَ یَّ ) (مص جع. ) مأخوذ از عربی به معانی ۱ - گنجایش، تحمل. ۲ - استعداد، قوه.

فرهنگ عمید

۱. گنجایش، وسع.
۲. [مجاز] استعداد، قابلیت.
۳. (اسم ) اندازه، میزان.

فرهنگ فارسی

۱ - گنجایش وسع: اتومبیل با ظرفیت... تن بار. ۲ - آبگیر. ۳ - استعداد قوه قابلیت. ۴ - ظرفیت یک اتم برابر با عده الکترون های است که می تواند ( هنگام ترکیب با عناصر دیگر ) از دست بدهد و یا می تواند بگیرد و یا در ضمن واکنش شیمیایی با اتم دیگری شرکت کند. بدیهی است ظرفیت یک عنصر وقتی ظاهر می شود که جسم به صورت ترکیب در آید بنابرین نمی توان برای یک عنصری که وارد ترکیبات شیمیایی نشده ظرفیت بیان کرد مگر آن که بگوییم ظرفیت آن صفر است مثلا ظرفیت اتم سدیم و اتم کلر هر دو صفر است و در کلر سدیم کلر دارای ظرفیت منفی ( ۱ - ) و سدیم دارای ظرفیت مثبت ( ۱ ) است. معمولا ظرفیت یک عنصر را با ئیدرژن می سنجند یعنی ظرفیت یک عنصر برابر عده اتمهای ئیدرژنی است که با یک اتم آن عنصر ترکیب می شوند. یا ظرفیت الکتریکی. مقدار الکتریسیته ایست که باید به یک جسم داد تا به سطح آن از صفر بیک ولت برسد. واحد آن فاراد است.

فرهنگستان زبان و ادب

{capacitance} [شیمی، فیزیک] نسبت بار الکتریکی ذخیره شده بر روی یکی از صفحه های خازن به اختلاف پتانسیل میان دو صفحۀ آن
{tonnage} [حمل ونقل دریایی] گنجایش حجمی یا وزنی کشتی متـ. تُن بار
{valence} [فیزیک] عددی که معرف توانایی ترکیب اتم مورد نظر با اتم های دیگر است

دانشنامه آزاد فارسی

ظرفیت (اقتصاد). ظَرفیت (اقتصاد)(capacity)
در اقتصاد، حداکثر میزان تولید ممکن، در صورت به کار گرفتن حتی المقدور کامل همۀ منابع موجود در یک اقتصاد، صنعت یا بنگاه تولیدی. محدودیت ظرفیت ممکن است به سبب فقدان سرمایه گذاری و کمبود مهارت ها به وجود آید و ظرفیت مازاد نیز ممکن است ناشی از کمبود تقاضا باشد.
ظرفیت (شیمی). ظَرفیّت (شیمی)(valence)
در شیمی، میزان توانایی یک عنصر برای ترکیب با عناصر دیگر. این میزان با تعداد اتم های هیدروژن یا هر عنصر تک ظرفیتی استاندارد دیگری بیان می شود که ممکن است با اتم های آن پیوند برقرار کند یا جانشین شود. تعداد الکترون ها در خارجی ترین لایۀ اتم، در واقع، توانایی ترکیب عنصر را معیّن می کند. وقتی که عناصری با یک، دو، سه یا چهار اتم تک ظرفیتی پیوند برقرار می کنند با عبارات تک ظرفیتی (یونی)، دوظرفیتی (دی)، سه ظرفیتی (تری) یا چهارظرفیتی (تترا) توصیف می شوند. برخی از عناصر دارای ظرفیت متغیرند. مثلاً نیتروژن و فسفر ظرفیت سه تایی و چهارتایی دارند. ظرفیت اکسیژن دو و هیدروژن تک ظرفیتی است، بنابراین فرمول آبH۲O است.

جملاتی از کلمه ظرفیت

هر دل که صید عشق نگردد ظرفیت نیست دل صید عاشقی زظرافت همی شود
کتانجک ظرفیت آن را دارد که اسیدیته اقیانوس‌ها را به شدت کاهش دهد. این گیاه به‌طور طبیعی در آب‌های سرد می‌روید و نیاز به کود ندارد. اشنه دریایی دی‌اکسید کربن زیادی را نیز جذب می‌کند که برای کاستن از اثرات تغییر آب‌وهوایی مهم است.
کرد خود داری ولی تابش نبود ظرفیت در خورد آن آبش نبود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم