صفاتی

صفاتی، که در منابع به عنوان یکی از شاعران دربار سلطان یعقوب خان قره‌قویونلو ذکر شده است، شخصیتی خوشنام در میان اهل ادب و شعر آن دوره بوده است. شهرت او نه تنها به واسطهٔ قریحهٔ شعری‌اش، بلکه مرهون منش و اخلاق پسندیده‌اش بوده است؛ چنانکه در تواریخ بدان اشاره شده که وی از صفات حمیده و سیمای پسندیده بهره‌مند بوده است. این ترکیب از هنر و اخلاق، جایگاه ویژه‌ای به او در میان درباریان بخشیده و نشان‌دهندهٔ اهمیت احترام به فضایل اخلاقی در کنار توانمندی‌های ادبی در آن عصر است.

از این شاعر گرانمایه، ابیاتی برجای مانده که به عنوان نمونه‌ای از سبک و سیاق شعر آن زمان به کار می‌رود. یکی از مشهورترین مطلع‌هایی که به وی نسبت داده شده، به عنوان سندی برای شناسایی آثار او مطرح است. با توجه به جایگاه درباری وی، انتظار می‌رود که اشعار صفاتی بیشتر در مدح پادشاه، وصف ایام شادی و مهمانی‌ها، و مضامین غنایی سروده شده باشد، هرچند برای ارزیابی جامع سبک او نیاز به دسترسی به کل دیوان وی است. او نمونه‌ای از شاعران توانمندی است که هنر خود را در خدمت دربار و ترویج ادب و فرهنگ زمانه قرار داد.

لغت نامه دهخدا

صفاتی. [ ص ِ ] ( اِخ ) ( مولانا... ) از جمله شاعران سلطان یعقوب خان است و صفاتی حمیده و سماتی پسندیده داشت و این مطلع ازوست:
سوختم چندانکه بر تن نیست دیگر جای داغ
بعد از این خواهم نهادن داغ بر بالای داغ.( مجالس النفائس ص 303 ).
صفاتی. [ ص ِ ] ( اِخ ) ( ملا... ) از شعرائی است که حالا پیدا شده اند. این مطلع از اوست:
بس که در سر هوس روی تو دارد دیده
پشت [ خود ] بر من و رو سوی تو دارد دیده.( مجالس النفائس ص 79 ).و در ص 255 همین کتاب ( ترجمه حکیم شاه محمد ) این بیت را بدین صورت ثبت کرده:
بس که در سر هوس روی تو دارد دیده
پشت سوی من و رو سوی تو دارد دیده.
و آن را از مولانا صفائی مروی داند و گوید از او نور و صفائی مروی است ودر این زمانه تازه پیدا گشته و این مطلع پرصفا از او است...
صفاتی. [ ص ِ ] ( اِخ ) واحد صفاتیه است. رجوع بدان لغت شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به صفات. ۲ - پیرو صفاتیه.
از شعرائی است که حالا پیدا شده اند

جمله سازی با صفاتی

💡 مجنون صفاتیم در این دشت که داریم چون لاله بدل داغ ز عشق رخ لیلا

💡 زهی آصف کز صفاتی کز کفایت تو را ملک سلیمان در نگین است