شگا

لغت نامه دهخدا

شگا. [ ش َ / ش ُ ] ( اِ ) ترکش. تیردان. جعبه. کیش. ( ناظم الاطباء ). تبدیل شغا. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). ترکش، کیش و تیردان باشد و به عربی جعبه خوانند. ( برهان ). تیردان باشد و آنرا ترکش، کیش، شغا و شقاه نیز نامند. و به تازی جعبه گویند. ( فرهنگ جهانگیری ). تیردان بود. ( لغت فرس اسدی ). شکا. ( از یادداشت مؤلف ):
همچو کمان کند سر کلک وی از شکوه
تیر عدوی مملکت شاه در شگا.سوزنی ( از جهانگیری ).و رجوع به مترادفات کلمه شود.

فرهنگ معین

(شَ ) (اِ. ) = شگا. شغا: تیردان.

فرهنگ عمید

تیردان، ترکش.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ترکش تیر دان

ویکی واژه

شگا. شغا: تیردان.

جمله سازی با شگا

که تا او بود شاه در پیشگاه ورا باشد ایران و گنج و سپاه
به آتشگاه می‌ماند درونم به کوه برف می‌ماند برونم
شادی و جوانی و پیشگاهی خواهی و ضعیفی و غم نخواهی
مراو را به فرمان آن کینه خواه کشان زار بردند در پیشگاه
مرا ز یار جفاکار نیست چشم وفا خطاست گر ز جفاپیشگان وفا جویم