شعران

شعران

لغت نامه دهخدا

شعران. [ ش َ ] ( ع اِ ) چراگاه و شوره گیاه که از سبزی به تیرگی زند. ( از اقرب الموارد ).
شعران. [ ش َ ] ( اِخ ) نام کوهی نزدیک موصل که دارای گیاه بسیار و فواکه و طیور بیشمار است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کوهی است در موصل. گویند در نواحی شهرزور و نیز گفته اند در ناحیه باجرمی و موسوم است به جبل القندیل وقتی که از دقوقا خارج شوی در ساحل زاب صغیر مشاهده شود در نزدیکی رستاق لرب از شهرزور. ( از معجم البلدان ). || از اعمال شهرزوراست و ابوبکر شعرانی از آنجاست. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

چرا گاه و شوره گیاه که از سبزی به تیرگی زند.

دانشنامه عمومی

شعران یا علف قلیاب ( به انگلیسی: Halogeton )، سرده ای گیاهی از تیره تاج خروسیان است. نام سرده Halogeton از کلمه یونانی نمک و همسایه مشتق شده است.
سرده شعران هم گونه یک ساله و هم پایا دارد. برگ های استوانه ای گوشتی هستند که به پرزی مقاوم یا غیرمقاوم منتهی می شوند. در محور هر برگ گلدار چندین گل با هم سه برگ دارند. بخشهای بیرونی گل دارای غشا هستند.

جمله سازی با شعران

محضر میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی و سید محمدکاظم عصّار و سید جلال‌الدین آشتیانی را نیز درک کرد. در زمانی که استاد و رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود، چند ماهی از محضر میرزا ابوالحسن شعرانی برای رفع مشکلاتی که در فهم کتاب «شرح مواقف» قاضی عضدالدین ایجی
علامه شعرانی در ۷۳ سالگی دچار ضعف و نقاهت و بیماری قلب و ریه گردید و پس از مدتی به خاطر شدت بیماری به آلمان اعزام شد و در یکی از بیمارستان‌های شهر هامبورگ بستری شد. وی پس از نیمه شب یک شنبه ۱۲ آبان ماه ۱۳۵۲ ش (هفتم شوال ۱۳۹۳) در بیمارستان در گذشت و چند روز بعد به تهران منتقل شد و در جوار حضرت عبدالعظیم در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.
صدیق را گفت تو او را در عهد خود نبینی. اما فاروق و مرتضی را گفت رضی الله عنهما، که شما او را ببینید و وی مردی شعرانی است و بر پهلوی چپ وی و برکف دست وی چندانکه یک درم سفید است و آن نه سفیدیِ بَرص است. چون او را دریابید از من سلامش رسانید و بگویید تا امّت مرا دعا گوید.
وی تا سال ۱۳۴۰ نزد استادانی چون علی اکبر برهان عبدالجواد سده‌ای (جبل عاملی)، محمدصدوقی، سیدمحمد باقرسلطانی، مجاهدی، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، ابوالحسن شعرانی، سید محمد حسین طباطبایی، سید حسین طباطبایی بروجردی، سید روح‌الله خمینی و سید محمد رضا گلپایگانی و لطفعلی لطفیان تحصیل کرد.
در تعرف کلابادی، قدیمی‌ترین منبعی که نام ابن یزدانیار آورده شده‌است، از او در کنار دیگر رجال صوفیهٔ ایران چون ابوحفص حداد، بایزید بسطامی و … نام برده شد است. کلابادی نامی از شهر وی نیاورده است. ابن یزدانیار بنابر روایت‌های مشهور ارموی بوده‌است. نویسندگان پس از کلابادی چون سلمی، قشیری و انصاری نام شهر او را ذکر کرده‌اند. ولی در رسالهٔ قشیری و طبقات شعرانی او را اهل ارمنیه دانسته‌اند؛
وی در شهریور ۱۳۲۹ خورشیدی به تهران آمد و چند سالی در مدرسهٔ حاج ابوالفتح به سر برد و باقی کتب حوزوی را نزد سید احمد لواسانی خواند. چندین سال در مدرسهٔ مروی به سر برد و زیر نظر محمدتقی آملی و ابوالحسن شعرانی به مدت ۱۳ سال درس خواند و از او اجازهٔ اجتهاد دریافت داشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سرانجام
سرانجام
محتمل
محتمل
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
خوار
خوار