محضر میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی و سید محمدکاظم عصّار و سید جلالالدین آشتیانی را نیز درک کرد. در زمانی که استاد و رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود، چند ماهی از محضر میرزا ابوالحسن شعرانی برای رفع مشکلاتی که در فهم کتاب «شرح مواقف» قاضی عضدالدین ایجی
علامه شعرانی در ۷۳ سالگی دچار ضعف و نقاهت و بیماری قلب و ریه گردید و پس از مدتی به خاطر شدت بیماری به آلمان اعزام شد و در یکی از بیمارستانهای شهر هامبورگ بستری شد. وی پس از نیمه شب یک شنبه ۱۲ آبان ماه ۱۳۵۲ ش (هفتم شوال ۱۳۹۳) در بیمارستان در گذشت و چند روز بعد به تهران منتقل شد و در جوار حضرت عبدالعظیم در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.
صدیق را گفت تو او را در عهد خود نبینی. اما فاروق و مرتضی را گفت رضی الله عنهما، که شما او را ببینید و وی مردی شعرانی است و بر پهلوی چپ وی و برکف دست وی چندانکه یک درم سفید است و آن نه سفیدیِ بَرص است. چون او را دریابید از من سلامش رسانید و بگویید تا امّت مرا دعا گوید.
وی تا سال ۱۳۴۰ نزد استادانی چون علی اکبر برهان عبدالجواد سدهای (جبل عاملی)، محمدصدوقی، سیدمحمد باقرسلطانی، مجاهدی، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، ابوالحسن شعرانی، سید محمد حسین طباطبایی، سید حسین طباطبایی بروجردی، سید روحالله خمینی و سید محمد رضا گلپایگانی و لطفعلی لطفیان تحصیل کرد.
در تعرف کلابادی، قدیمیترین منبعی که نام ابن یزدانیار آورده شدهاست، از او در کنار دیگر رجال صوفیهٔ ایران چون ابوحفص حداد، بایزید بسطامی و … نام برده شد است. کلابادی نامی از شهر وی نیاورده است. ابن یزدانیار بنابر روایتهای مشهور ارموی بودهاست. نویسندگان پس از کلابادی چون سلمی، قشیری و انصاری نام شهر او را ذکر کردهاند. ولی در رسالهٔ قشیری و طبقات شعرانی او را اهل ارمنیه دانستهاند؛
وی در شهریور ۱۳۲۹ خورشیدی به تهران آمد و چند سالی در مدرسهٔ حاج ابوالفتح به سر برد و باقی کتب حوزوی را نزد سید احمد لواسانی خواند. چندین سال در مدرسهٔ مروی به سر برد و زیر نظر محمدتقی آملی و ابوالحسن شعرانی به مدت ۱۳ سال درس خواند و از او اجازهٔ اجتهاد دریافت داشت.