شاید

کلمه شاید (به انگلیسی: Maybe) به معنای احتمال، امکان یا فرضیه است و زمانی به کار می‌رود که درباره وقوع یا صحت چیزی قطعیت کامل وجود ندارد، ولی احتمال دارد که اتفاق بیفتد یا درست باشد.

توضیح بیشتر 

شاید نشان‌دهنده احتمال یا عدم قطعیت است، به این معنی که چیزی ممکن است رخ دهد اما تضمینی نیست. این کلمه معمولاً برای بیان تردید، امید، فرض یا حدس استفاده می‌شود. مثلاً در جمله «شاید فردا باران ببارد»، یعنی احتمال بارش باران وجود دارد ولی مطمئن نیستیم.

کاربردها در جمله

برای بیان احتمال مثبت: در این حالت، گوینده احتمال وقوع یک اتفاق مثبت را مطرح می‌کند اما مطمئن نیست. این کاربرد نشان‌دهنده امیدواری یا پیش‌بینی محتاطانه است.

برای بیان فرض یا حدس: در این حالت شاید برای بیان حدس یا فرضی درباره درست بودن یک ادعا یا راهکار به کار می‌رود. این کاربرد معمولاً در بحث‌ها و تصمیم‌گیری‌ها برای مطرح کردن گزینه‌ها و احتمالات استفاده می‌شود.

برای بیان تردید یا عدم قطعیت: این حالت نشان‌دهنده تردید یا عدم اطمینان گوینده نسبت به وقوع یک رویداد است و بیانگر شک یا دودلی در مورد موضوع مورد نظر است. این کاربرد به گوینده امکان می‌دهد نظر خود را بدون تعهد کامل ابراز کند.

لغت نامه دهخدا

شاید. [ ی َ ] ( ق ) گویا. ممکن است. محتملاً. احتمالا. تواند بودن. ظاهراً. لعل. ( از یادداشت مؤلف ). || سوم شخص مفرد مضارع از شایستن یا شاییدن. و شاید در اصل شاید بودن و شاید بُدَن و شاید بود، بوده است و بعدها جزء دوم را حذف کرده اند. ( از فرهنگ فارسی معین ): یکروز بر آن حصار بلندتر شراب میخوردیم و ما در پیش وی نشسته بودیم و مطربان میزدند از دور گردی پیدا آمد امیر گفت... آن چه شاید بود. همه گفتند نتوانیم دانست.( تاریخ بیهقی ). او را گفتند... چنین حالی ظاهر شده است. هیچ دانی که این چه شاید بود. ( راحة الصدور ).
- شایَد بود؛ عسی. ( ترجمان القرآن ).
- || امکان: پس شاید بود اقسام هستی جوهرها سه است؛ عقل و نفس و جسم. ( دانشنامه علایی الهیات ص 116 ). و رجوع به شایستن شود.
- || ممکن الوجود. مقابل واجب الوجود: اما کلی و جزئی بودن. بقوت بودن و بفعل بودن. و شاید بود بودن. ( دانشنامه علایی ص 7 چ معین ). و رجوع به شایستن شود.
- شاید و نشاید؛ شایسته است و شایسته نیست. در تقویم ها که در بعض ایام یا ساعات انجام دادن بعض امور را روا می دانند وبعض امور را نمی دانند با لفظ شاید و نشاید از این دو تعبیر میکنند. رجوع به شایستن شود.

فرهنگ معین

(یَ ) (ادات احتمال، ق. شک و ظن ) محتمل است، ممکن است، احتمالاً، محتملاً.

فرهنگ عمید

ممکن است، احتمال دارد، باشد که: غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل / شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد (حافظ: ۳۳۰ ). &delta، در اصل فعل سوم شخص مفرد مضارع از مصدر شایستن است.

فرهنگ فارسی

ازمصدرشایستن، باشدکه، حرف تردیداستعمال میشود
محتمل است ممکن است یحتمل محتملا احتمالا: شاید بیاید. توضیح در اصل شاید بودن شاید بدن شاید بود بوده و بعدها جزو دوم را حذف کرده اند.

دانشنامه عمومی

شاید (راینلاند فالتس). شاید ( به آلمانی: Scheid ) یک شهر در آلمان است که در فولکانایفل واقع شده است. شاید ۱۲۷ نفر جمعیت دارد.

ویکی واژه

ممکن است، احتمال دارد، محتملا. شک و ظن.
(ادات احتمال.

جملاتی از کلمه شاید

زین غمم شاید اگر دل خون کنم چوب سخت و نیست نرم چون کنم
شاهنشه امکانی و در طوس غریبی شاید که غریبان را وقتی به سر آیی
شاید زفیض بخت همایون به نشأتین یکی نشئه یی$ ز جام محبّت اثر زند
وصال دوست را شاید یکی گو وجود خویش در باز و چنان گو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال آرزو فال آرزو فال فنجان فال فنجان