سنبوسه

سنبوسه

سنبوسه به معنای مثلث و یکی از غذاهای لقمه‌ای در آشپزی ایرانی است که در روغن داغ سرخ می‌شود، که به دو نوع مختلف تقسیم می‌شود: نوعی که با مایه گوشتی تهیه می‌شود و نوعی که با مایه گیاهی درست می‌شود. در هر دو نوع، لایه بیرونی یکسان است و به یک روش تهیه می‌شود؛ بدین صورت که آرد، ماست، روغن و نمک را با هم مخلوط کرده و خمیری به دست می‌آورند که سپس به شکل لواش در می‌آید. بعد از آن، مایه گوشتی یا گیاهی را درون آن قرار داده و به شکل مثلث می‌پیچند.

مایه گوشتی آن شامل گوشت چرخ‌کرده پخته، پیاز و تره و گشنیز خرد شده، فلفل سیاه و قرمز آسیاب شده، گرد لیمو، زردچوبه، روغن و نمک است که همه این مواد را تفت داده و پس از پیچیدن به شکل مثلث در لواش، در روغن داغ سرخ می‌کنند. مایه گیاهی آن نیز شامل سبزی خرد شده، سیب‌زمینی پخته و خرد شده، پیاز خرد شده، فلفل سیاه، گرد لیمو، روغن و نمک است که به همان روش تهیه می‌شود.

لغت نامه دهخدا

سنبوسه. [ سَم ْ س َ / س ِ ] ( اِ ) شکل مثلث در لباس و سجاف جامه عموماً و در لچک زنان خصوصاً. ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || نانی است کوچک و شیرین آنرا قطاب خوانند. ( آنندراج ). قطاب. ( ناظم الاطباء ): واگر بی خوابی رنجه دارد از برگ کوک، کدو و اسفاناخ سنبوسه سازند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). در بزماورد و سنبوسه زهر پنهان و تعبیه کردند. ( تاریخ بیهق ص 132 ).

فرهنگ معین

(سَ سَ یا س ) (اِ. ) ۱ - هر چیز سه گوش. ۲ - لچک زنانه. ۳ - نوعی خوراک که خمیر آرد گندم را نازک و سه گوش می برند و در آن قیمة گوشت و لپه می پیچند و طبخ می کنند.

فرهنگ عمید

۱. نوعی خوراک یا آش که خمیر آرد گندم را نازک و سه گوشه می برند و در آن گوشت و پورۀ سیب زمینی می پیچند و طبخ می کنند.
۲. [قدیمی] لچک زنانه.
۳. [قدیمی] هرچیز سه گوشه، مثلث شکل.

فرهنگ فارسی

مثلث شکل، هرچیزسه گوشه، لچک زنانه، نوعی خوراکی
۱ - هر چیز سه گوشه عموما مثلث. ۲ - لچک زنان مخصوصا. ۳ - نوعی خوراکی و آن چنانست که خمیر آرد گندم را سه گوشه برند و در آن قیمه گوشت و لپه جای دهند و پزند. ۴ - قطاب.

ویکی واژه

هر چیز سه گوش.
لچک زنانه.
نوعی خوراک که خمیر آرد گندم را نازک و سه گوش می‌برند و در آن قیمة گوشت و لپه می‌پیچند و طبخ می‌کنند.

جملاتی از کلمه سنبوسه

سنبوسه که دی خواجه فرستاد به من آورد یکی شوخ پریزاد به من
دلبر سنبوسه پز ناگه مرا از دور دید جانب سنبوسه اش کردم اشارت لب گزید
هلا ختم است بر بوسه نهان کن دل چو سنبوسه درون سینه زن پنهان دمی که بی‌شمار آمد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم