سراویل

سراویل

تعریف و ریشه‌شناسی:

تعریف: این کلمه به معنای شلوار یا زیرجامه (پیژامه) است. این واژه به صورت جمع سراویل و در مفرد به شکل سروال استفاده می‌شود.

ریشه: برخی منابع بر این باورند که این واژه ریشه عربی دارد، در حالی که برخی دیگر آن را عجمی می‌دانند.

کاربرد در شعر:

یکی از نمونه‌های معروف استفاده از این واژه در شعر سعدی است، که آمده است: «اگر زن ندارد سوی مرد گوش، سراویل کحلیش در مرد پوش.»

سراویل همان شلوار است و کحل یعنی سرمه، سراویل کحلی یعنی شلوار سرمه‌ای که در گذشته خانم‌ ها می‌پوشیدند.

شاعر می‌گوید: اگر مرد چنان بود که زن حرف او را گوش نداد، بر او شلوار زنانه بپوشید.

فرهنگ معین

(سَ ) (اِ. ) جِ سِروال، شلوار، زیر جامه.

فرهنگ فارسی

مولف غیاث اللغات آرد: شلوار یا جامه درین لفظ اختلاف است نزد بعضی عربی است و پیش جمعی عجمی و گروهی واحد گویند.

جملاتی از کلمه سراویل

نیست قوت روحها قوت خلیص زینت جان نی سراویل و قمیص

ابوعبداللّهِ جَلّا گوید اندر غرفۀ سری سقطی بودم ببغداد چون پارۀ از شب بگذشت پیراهنی پاکیزه اندر پوشید و سراویلی و ردا برافکند و نعلین اندر پای کرد و برخاست تا بیرون شود گفتم تا کجا اندرین وقت گفت بعیادت فتح موصلی. چون بیرون شد در کویهای بغداد او را بگرفتند و بزندان بردند چون دیگر روز بود ویرا فرمودند تا با محبوسان دیگر بزنند چون جّلاد دست برداشت تا او را بزند دست جّلاد هم آنجا در هوا بماند چنانک نتوانست جنبانیدن، جّلاد را گفتند چرا نزنی گفت پیری برابر من ایستاده و میگوید مزن.

چوزر قالبک زن بوالا گرفت سراویل را کار بالا گرفت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم