سبابه

انگشت اشاره، که به آن انگشت سبابه نیز گفته می‌شود، دومین انگشت دست بعد از شست است و در هر دست یک عدد وجود دارد، بنابراین در مجموع دو انگشت اشاره داریم. این انگشت به‌طور معمول برای اشاره به اشیاء و ثبت اثر انگشت استفاده می‌شود. به دلیل وجود تعداد زیادی گیرنده‌های حسی در نوک این انگشت، حس لامسه در آن بسیار قوی است. در زبان عربی، واژه سبابه به معنای دشنام‌گویی است و به این دلیل که در گذشته عرب‌ها هنگام دشنام دادن به کسی با این انگشت به او اشاره می‌کردند، این نام به آن داده شده است. انگشتان دست به جز شست، هر کدام از سه استخوان مجزا تشکیل شده‌اند که بین آن‌ها مفاصل وجود دارد و در انتهای هر انگشت ناخن قرار دارد. عملی که به وسیله نوک انگشت اشاره برای خارج کردن مخاط بینی یا اجسام خارجی از بینی انجام می‌شود، به عنوان یک عادت معمول شناخته می‌شود. اگر این عمل به شدت تکرار شود، ممکن است نیاز به درمان داشته باشد. معمولاً این کار با انگشت اشاره انجام می‌گیرد.

لغت نامه دهخدا

( سبابة ) سبابة. [ س َب ْ با ب َ ] ( ع اِ ) انگشت شهادت. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). انگشت دشنام. ( زمخشری ). انگشتی که پهلوی ابهامست چه هنگام سب بدان اشارت کنند. ( اقرب الموارد ). انگشتی که قریب نرانگشت است چون در عربی سَب بمعنی دشنام باشد در ایام جاهلیت در عرب رسم بود که چون کسی را دشنام دادندی بجانب وی به این انگشت اشاره میکردند بهمین جهت این را سبابه گویند. ( از غیاث ).
- سبابه گزا؛ متعجب و حیران. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(سَ بّ بِ ) [ ع. سبابة ] (اِ. ) دومین انگشت، انگشت اشاره.

فرهنگ فارسی

دشنام دهنده، انگشت شهادت، انگشت بین ابهام وشست
( اسم ) دومین انگشت دست که مجاور شست است انگشت بین ابهام و وسطی انگشت شهادت.

جملاتی از کلمه سبابه

سبابهٔ بقراط قضا یک حرکت یافت شریان عدوی تو و شریان بقم را
بقدر خویشتن واصل بدش او همه اسبابها حاصل بدش او