زنهار

کلمه زنهار در زبان فارسی به معنای هشدار یا پناه است و معمولاً در متون ادبی و شعر به کار می‌رود. این واژه غالباً با افعالی مانند بده یا بخش همراه می‌شود. این کلمه به عنوان یک هشدار می‌تواند در جملات مختلفی به کار رود و به ایجاد حس تهدید یا هشدار در متن کمک کند. به همین دلیل، استفاده از آن در هنر نویسندگی می‌تواند به متن عمق و تأثیر بیشتری ببخشد. این کلمه به شکل زنهار نوشته می‌شود و باید از نوشتن آن به صورت‌های نادرست مانند زنهارد خودداری کرد. این واژه در اشعار فارسی به وفور دیده می‌شود و می‌تواند در توصیف احساسات یا موقعیت‌های خاص مورد استفاده قرار گیرد.

لغت نامه دهخدا

زنهار. [ زِ ] ( اِ ) امان و مهلت باشد. ( برهان ). پناه و امان و مهلت. ( غیاث ). امان. ( جهانگیری ) ( شرفنامه منیری ). زینهار. ( فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). امان. ( فرهنگ رشیدی ) ( ناظم الاطباء )

فرهنگ عمید

۱. هنگام تنبیه و تحذیر به کار می رود، بپرهیز، برحذر باش: زینهار از قرین بد زنهار / و قِنا رَّبنا عذابَ النّار (سعدی: ۱۰۰ )، زنهار، دروغ نگو.
۲. (اسم ) [قدیمی] مهلت.
۳. (اسم ) [قدیمی] عهد و پیمان.
۴. (اسم ) [قدیمی] امان، پناه.
* به زنهار داشتن: (مصدر متعدی ) [قدیمی] کسی را امان دادن و در پناه خود گرفتن.
* به زنهار کسی درآمدن: (مصدر لازم ) [قدیمی] به کسی پناه بردن و از او امان گرفتن.
* زنهار خوردن: (مصدر لازم ) [قدیمی، مجاز] عهد شکستن، پیمان شکستن: من دل به تو دادم که به زنهار بداری / زنهار مخور بر دل زنهاری زنهار (فرخی: ۱۷۰ ).

فرهنگ فارسی

امان، پناه، مهلت، برحذر، عهدوپیمان، پرهیز
۱ - ( اسم ) امان مهلت. ۲ - ضمانت پشتیبانی. ۳ - امانت. ۴ - دور باش. برحذر باش. یا به زینهار ( زنهار ) داشتن ۱ - امان دادن پناه دادن. ۲ - پشتیبانی کردن. یا به زینهار ( زنهار ) کسی آمدن به امید پناه گرفتن به نزد کسی آمدن بدو پناه بردن.

جملاتی از کلمه زنهار

در کشتن عاشقان از این بیش مکوش زنهار مبادا که گزندی رسدت
تا نکنی غرق نیل نفی هوی را زنهار ارنی مگو که میشنوی لن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم