دانگان
ویکی واژه
جمله سازی با دانگان
ای چشم تو چون نرگسی شد خواب در چشمم خسی بیدار میبینم بسی لیک از پی دانگانهای
شدند آن بزرگان و دانندگان سواران جنگی و مردانگان
چنین داد پاسخ به فرزانگان بدان نامداران و مردانگان
اژدهایی چون ستون خانهای میکشیدش از پی دانگانهای
ای در جوال عشوه علیوار ناشده از حرص دانگانه به گفتار روزگار