انبجات

در فرهنگ‌های لغت کهن، واژه‌ی اَنبِجات به‌عنوان یک اسمِ جمع عربی ثبت شده است. این واژه، جمعِ اَنبِج دانسته شده و معنای اصلی آن به اَنبه بازمی‌گردد. برای آگاهی از معنا و کاربرد دقیق‌تر این ریشه، باید به مدخل اَنبه مراجعه نمود. در برخی از منابع معتبرِ قدیمی، همچون منتهی الارب و ناظم‌الاطباء، برای واژه‌ی اَنبِجات معنای گسترده‌ترِ داروهای پرورده یا داروهای ترکیبی ذکر شده است. این معنا نشان می‌دهد که این واژه در حرفه‌ی پزشکی و داروسازی سنتی، بر فرآورده‌های داروییِ ساخته‌شده از ترکیب چند ماده دلالت داشته است.

بنابراین، اَنبِجات یک اصطلاح تخصصی در حیطه‌ی طب قدیم به‌شمار می‌رود که هم می‌تواند به‌صورت خاص به گیاهان داروییِ مشخصی اشاره داشته باشد و هم به‌صورت عام، تمام داروهای آماده و ترکیب‌شده را در بر بگیرد. برای فهم دقیق‌تر این مفهوم، مطالعه‌ی متون کهن پزشکی مانند آثار ابن‌بیطار توصیه می‌شود.

لغت نامه دهخدا

انبجات. [ اَم ْ ب َ ] ( ع اِ ) ج ِ انبج. ( ابن البیطار ). انبه ها. رجوع به انبه شود. || داروهای پرورده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پرورده ها چون بنفشه پرورده و جز آن. ( مهذب الاسماء ). اقسام مربَّیات را نامند مانند مربای انبه و مربای زنجبیل و آمله و هلیله و غیرها در شیره شکر و یا دوشاب و یا عسل. ( فهرست مخزن الادویه ). انبج را چون هلیله و آمله در شکر یا عسل پرورند و انبجات توسعاً بمطلق این نوع پرورده گویند چون هلیله و اترج و امثال آن. ( از مفاتیح ). ج ِ انبجه که معرب انبه است و آن میوه معروف هندی است که با عسل پرورده کنند. این اصل معنی کلمه بوده است ولی اکنون انبجات را مجازاً بر مطلق اشیائی که با عسل مربا سازند اطلاق کنند بطوری که انبجات و مربَّیات مترادف محسوب شود. ( از بحر الجواهر و تحفةالمؤمنین از قزوینی در حواشی چهارمقاله ص 86 ). مربَّیات. ( ابن البیطار ). مرباها. ( ناظم الاطباء ). مربیات ادویه. ( از اقرب الموارد ): تو زیربای خوری و از کامه و انبجات پرهیز نکنی. ( چهارمقاله ).

فرهنگ معین

(اَ بَ ) [ معر. ] (اِ. ) جِ انبج. انبه ها. مجازاً: به مطلق اشیایی که با عسل و مربا سازند، اطلاق کنند، به طوری که انجبات و مربیات مترادف محسوب شود.

فرهنگ عمید

۱. = انبه '،ambe
۲. انواع مرباها.

فرهنگ فارسی

جمع انبج، انواع مرباها
( اسم ) جمع انبج.۱ - انبه ها.۲ - بمطلق اشیایی که با عسل مربا سازند اطلاق کنند بطوری که انبجات و مربیات مترادف محسوب شود.

ویکی واژه

جِ انب
انبه‌ها. مجازاً: به مطلق اشیایی که با عسل و مربا سازند، اطلاق کنند، به طوری که انجبات و مربیات مترادف محسوب شود.

جمله سازی با انبجات

«من این معالجت نتوانم کرد! تو را از ترشیها و لبنیات نهی کرده‌ام، تو زیربای خوری و از کامه و انبجات پرهیز نکنی! معالجت موافق نیفتد.»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال امروز فال امروز فال تک نیت فال تک نیت فال راز فال راز