آزردگی به طور کلی به حالتی اطلاق میشود که در اثر یک تجربه ناخوشایند، فرد دچار صدمه یا جراحتی (چه جسمی و چه روحی) میگردد. این مفهوم میتواند طیف وسیعی از احساسات منفی را در بر گیرد، از ناراحتیهای سطحی گرفته تا دردهایی عمیقتر که سلامت روانی و گاه جسمانی فرد را تحت تأثیر قرار میدهند. گاهی اوقات، آزردگی خود را به شکل خستگی و بیرمقی نشان میدهد، گویی که توان و انرژی لازم برای مقابله با شرایط دشوار تحلیل رفته است. این حالت، هشداری است از سوی بدن و روان که نیازمند توجه و رسیدگی است.
فراتر از صدمات عینی، میتواند ریشه در دلخوریها و رنجیدگیهای عمیقتری داشته باشد. رنجیدگی، که اغلب در اثر تعاملات اجتماعی یا برداشتهای شخصی شکل میگیرد، میتواند منجر به احساس دلتنگی و اندوه شود. دلخوری، به عنوان یکی از پیامدهای این رنجیدگیها، فضایی از کدورت و نارضایتی را در روابط یا در درون فرد ایجاد میکند. این حالات روحی، هرچند ملموس به نظر نرسند، تأثیری انکارناپذیر بر کیفیت زندگی و آرامش درونی فرد دارند و میتوانند به مرور زمان تشدید شوند.
در نهایت، هنگامی که آزردگیها، رنجیدگیها و دلخوریها به درستی مدیریت نشوند یا شدت یابند، ممکن است به فورانهای احساسی شدیدتری چون خشم و غضب منجر گردند. خشم، واکنشی طبیعی به احساس تهدید یا بیعدالتی است، اما غضب، حالتی افراطیتر و ناگهانیتر از خشم است که میتواند کنترل فرد بر رفتار خود را سلب کند. این شدت احساسات، گرچه گاهی بیانگر تلاش برای دفاع از خود یا احقاق حق است، اما در صورت عدم کنترل، میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به فرد و اطرافیان او وارد آورد و چرخه منفی آزردگی را ادامهدار سازد.