آذریون

آذریون، یکی از اقوام بزرگ و با فرهنگ کشور ایران هستند که عمدتاً در نواحی شمال غربی کشور زندگی می‌کنند. این قوم به زبان آذری صحبت می‌کنند که از خانواده زبان‌های ترکمنی است. آذریون به خاطر مهمان‌نوازی، فرهنگ غنی و آداب و رسوم خاص خود شناخته می‌شوند. موسیقی، رقص و صنایع دستی از جمله جلوه‌های فرهنگی این قوم به شمار می‌روند. مردم آذری به ویژه در ایام جشن‌ها و مناسبت‌های خاص، با برگزاری مراسم سنتی، هویت فرهنگی خود را حفظ می‌کنند. همچنین، این قوم در تاریخ ایران نقش مهمی ایفا کرده و در پیوند با دیگر اقوام ایرانی، همواره در تحولات اجتماعی و سیاسی کشور تاثیرگذار بوده‌اند. در مجموع، آذریون با تاریخ و فرهنگ غنی خود، بخشی جدایی‌ناپذیر از پیکره ایران به شمار می‌روند و اهمیت آن‌ها در تنوع فرهنگی این سرزمین غیرقابل انکار است.

لغت نامه دهخدا

( آذریون ) آذریون. [ ذَرْ ] ( اِ مرکب ) گلی باشد زرد که در میان زغب و پرزی با ریشه های سیاه دارد و خوش بوی نیست. و ایرانیان دیدار آن را نیک دارند و در خانه بپراکنند. ( از قاموس ). چنانکه در آذرگون گفته شد آذریون معرب آذرگون است و اقوال فرهنگ نویسان مانند شعرا در معنی آن نهایت مختلف و مضطربست، و آن را خیری و نوعی بابونه و سطردیقون و اقحوان و زبیده و کخله و گاوچشم و همیشه بهار و نوعی از شقایق و گل آفتاب پرست و امثال آن گفته اند. صاحب تحفه گوید: نباتی است میان شجر و گیاه بقدر ذرعی برگش بی زواید و نرم بقدر برگ جرجیر و با اندک زغبیت و گلهای او بزرگ و پهن و مدور و زرد و رخشنده و در وسط او برگهای ریزه ٔسیاه مایل بسرخی و بغایت خوش منظر و همیشه رو به آفتاب دارد و بحرکت او دور میکند... و تشویش اقوال مؤلف اختیارات بر ارباب بصر پوشیده نخواهد بود - انتهی.و از این تعریف روشن می شود که آذریون همان گل است که اکنون آفتاب گردان نامند: و آذریون از حسد رخسار آتش رنگ او رخ بزرآب فروشست و بسان غمگینان از اوراق گلناری چهره زعفرانی بنمود. ( تاج المآثر ).
هر زمان چون آذر آذریون برخشد در چمن 
هر زمان چون نیل نیلوفر بخندد در شمر.( تاج المآثر ).برای طاعت تست آن نسیم جان پرور
که از میانه آذر بروید آذریون.ظهیر فاریابی ( دیوان ص 232 ).

فرهنگ معین

( آذریون ) ( ~. ) ۱ - (ص مر. ) آذرگون، آتش رنگ. ۲ - (اِمر. ) نوعی شقایق که کنارش سرخ و میانش سیاه باشد.

فرهنگ عمید

( آذریون ) = شقایق

فرهنگ فارسی

( آذریون ) ۱- ( صفت ) آذرگون آتشفام آتش رنگ. ۲ - ( اسم ) نوعی از شقایق ۳- بخور مریم ۴ - گل نگونساز ۱ - آفتاب گردان ( منظور قدما بیشتر همین گل بوده. )
گلی باشد زرد
آذرگون، برنگ آتش، گل سرخ، گل آتشی، گل لاله، درعربی گل آفتابگردان رامیگویند

فرهنگ اسم ها

اسم: آذریون (دختر) (فارسی) (گل) (تلفظ: azariyun) (فارسی: آذریون) (انگلیسی: azariyun)
معنی: گل همیشه بهار، به رنگ آتش، معرب آذرگون، گل آفتابگردان

دانشنامه آزاد فارسی

آذریون. آذَرْیون
معرّب آذرگون، به معنای همچون آتش، دربرگیرندۀ دو گیاه دارویی با نام های علمیofficinalis L. Calendula و C. arven sis L. از خانوادۀ مرکبیان یا کاسنی است. این گیاهان علفی دارای برگ های سادۀ بیضوی دراز و کرکدار و گل آذین کپه ای است. گل های میانی گل آذین تیره و گل های اطراف زرد مایل به نارنجی یا نارنجی مایل به قرمز است و وجه تسمیۀ این گیاه هم همین گل های آتشین رنگ است: «گل آذریون رخشنده به شب بر سر شاخ/من در او حیران چون در شجِر نارْ کلیم». زیبایی کم نظیر گل آذریون باعث شده است تا ازجمله گل های مشهور بهاری به حساب آورده شود آن گونه که نظامی نیشابوری در کتاب تاج المآثر (تألیف در ۵۸۷ـ۶۱۴) در وصف اولین بهار دهلی پس از بازگشت سلطان شهاب الدین غوری، گل آذریون را در ردیف گل های زیبایی همچون لاله، نرگس، و بنفشه توصیف کند و بگوید: «هر زمان چون آذرْ آذرگون درخشد در چمن/هر زمان چون نیلْ نیلوفر بخندد در شمر». اهمیت این گیاه از پیشینۀ کشت و زرع آن معلوم است. ابوزکریا یحیی بن محمد معروف به ابن عَوّام، از اهالی اشبیلیّه در اندلس در کتاب الفلاحة (تألیف در اواخر قرن ۶ یا نیمۀ نخست قرن ۷ق) اصول کشت آذریون را مطابق با روش های کشاورزی نَبَطی بیان می کند. قُسطُس (یا: قُسطوس؛ ظاهراً الفلاحة الرومیّه که سَرجیس بن هِلْیا آن را به عربی ترجمه کرده است) نیز اصول کشت این گیاه را به صورت نشاکاری بیان می کند. متأسّفانه اسامی فراوان و نامربوطی از قبیل آذریومه (از خانوادۀ پامچال)، آفتاب پرست (از خانوادۀ گاوزبان)، گل نگونسار (از خانوادۀ لاله)، خیری (از خانوادۀ شب بو) و غیره برای این گیاه ذکر کرده اند که گویای تشتّت و تشویش عقاید گیاه داروشناسان و فرهنگ نویسان و اکتفای آنان به مطالب مختصر حکمای قدیمی و اِعمال دیدگاه های شخصی بوده است. حکما طبع این گیاه را گرم و خشک در درجۀ دوم یا سوم دانسته اند.

ویکی واژه

نوعی شقایق که کنارش سرخ و میانش سیاه باشد.
آذرگون، آتش رنگ.

جملاتی از کلمه آذریون

همیشه تا صفت آذرست و آذریون همیشه تا صفت آذرست و آزارست
که پنهان کرد جز ایزد به سنگ خاره در آتش که رویاند همی جزوی ز خاک تیره آذریون
اندر دمن از شقیق و آذریون و ندر چمن از بنفشه و مینا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم