اضطراری

اضطراری که در زبان فارسی به کار می‌رود، ریشه‌ای عربی دارد و از مصدر اضطرار مشتق شده است. اضطرار در لغت به معنای به ناچار و ناگزیر شدن است؛ یعنی شرایطی که فرد یا مجموعه‌ای را وادار می‌کند تا کاری را انجام دهد، حتی اگر مطلوب یا دلخواه او نباشد. بنابراین، وقتی از چیزی به عنوان اضطراری یاد می‌کنیم، به این معناست که آن وضعیت یا اقدام، نتیجه اجبار و ضرورت است و فرد گریزی از آن ندارد. این مفهوم به خوبی در لغت‌نامه دهخدا نیز به عنوان منسوب به اضطرار و ضروری تعریف شده است که بر اجبار و لزوم تاکید دارد.

در حوزه حقوق و مباحث اجتماعی، مفهوم اضطرار کاربرد ویژه‌ای دارد. اغلب در قوانین، حالتی پیش‌بینی می‌شود که تحت شرایط اضطراری، فرد برای حفظ جان، مال یا حقوق خود یا دیگران، ناگزیر به ارتکاب عملی می‌شود که در حالت عادی ممکن است جرم تلقی گردد. در چنین مواردی، قانونگذار با در نظر گرفتن وضعیت ناچاری فرد، ممکن است مسئولیت کیفری او را کاهش دهد یا منتفی سازد. این رویکرد نشان‌دهنده آن است که جامعه و نظام حقوقی، ضرورت و اجبار ناشی از شرایط خاص را به رسمیت می‌شناسد و در قضاوت‌ها و احکام خود لحاظ می‌کند.

با وجود اینکه مفهوم اضطرار بر ناچاری تاکید دارد، اما همواره باید به پیامدهای آن نیز توجه داشت. اقدامات اضطراری، هرچند که با هدف رفع یک ضرورت صورت می‌گیرند، اما ممکن است تبعات ناخواسته‌ای داشته باشند. از این رو، تشخیص وقوع و گستره اضطرار، امری تخصصی است که نیازمند بررسی دقیق شرایط و مستندات است. درک صحیح این مفهوم به ما کمک می‌کند تا در موقعیت‌های بحرانی، تصمیمات آگاهانه‌تری اتخاذ کنیم و در عین حال، به جنبه‌های قانونی و اخلاقی اقدامات خود نیز توجه داشته باشیم.

لغت نامه دهخدا

اضطراری. [ اِ طِ ] ( ص نسبی ) منسوب به اضطرار. ( ناظم الاطباء ). ضروری. رجوع به اضطرار شود.

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب. ) ۱ - منسوب به اضطرار. ۲ - ضروری، الزامی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به اضطرار ۲ - الزامی ضروری.

ویکی واژه

emergenza
منسوب به اضطرار.
ضروری، الزامی.

جمله سازی با اضطراری

وانچه باشد بدون این اسباب اضطراریست نام او دریاب
اضطراری موت معلومست اختیاری او چهار افتاد
به مرگ اختیاری میر باری که مرگ اضطراری نیست کاری