آتم

آتم

اتم، که به زبان فرانسوی Atome نامیده می‌شود، به عنوان کوچک‌ترین واحد ساختاری ماده شناخته می‌شود و ویژگی‌های مشابه ماده‌ای که از آن تشکیل شده است را داراست. این ذرات می‌توانند از طریق پیوندهای شیمیایی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و به گروه‌های بزرگ‌تری تبدیل شوند. تمامی اشکال ماده، خواه جامد، مایع، گاز یا پلاسما، از اتم‌های خنثی یا یونیزه تشکیل شده‌اند. اتم‌ها به عنوان بلوک‌های ساختاری اصلی، نه تنها در تشکیل مواد مختلف نقش دارند، بلکه تعیین‌کننده خواص فیزیکی و شیمیایی آن‌ها نیز هستند. برای مثال، نوع و آرایش اتم‌ها در یک ماده می‌تواند بر سختی، دما، و دیگر ویژگی‌های آن تأثیر بگذارد. همچنین، درک رفتار اتم‌ها و نحوه تعامل آن‌ها با یکدیگر، به ما کمک می‌کند تا فرآیندهای شیمیایی را بهتر بشناسیم و در زمینه‌های مختلف علمی و صنعتی به کار ببریم. در نتیجه، مطالعه اتم‌ها و پیوندهای شیمیایی آن‌ها، زمینه‌ساز پیشرفت‌های بزرگ در علم و فناوری است.

لغت نامه دهخدا

( آتم ) آتم. [ ت ُ ] ( فرانسوی، اِ ) اَتُم. رجوع به جزء لایتجزی شود.
اتم. [ اَ ت َم م ] ( ع ن تف ) تمامتر. کامل تر.
- بوجه اتم؛ بوجه اکمل.
اتم. [ اُ ت ُ ] ( ع اِ ) زیتون برّی. لغتی است در عُتُم. ( منتهی الارب ).
اتم. [ اَ ت َ ] ( اِخ ) نام وادیی است. ( منتهی الارب ). و صاحب مراصدالاطلاع آرد: الاتم بکسر اوله و ثانیه؛ اسم واد.
اتم. [ اَ ] ( اِخ ) جبل حرّة بنی سلیم و گفته اند پشته ای است از غطفان که بین غطفان و بین مسلخ قرار دارد و آن از منازل حجاج کوفه است و تا مکه نه میل مسافت است.
اتم. [ اَ ت َ] ( ع مص ) شکافته شدن دو درز مشک و غیره پس یک درز گردیدن. ( منتهی الارب ). واشکافته شدن دوال که در مشک دوخته باشند. || بریدن. || مقیم بودن بجای. بودن به جایی. || درنگی کردن. ( منتهی الارب ). درنگی. || کاهل شدن. کاهلی.

فرهنگ معین

( آتم ) (تَ ) ( اِ. ) اتم.
(اَ تَ مّ ) [ ع. ] (ص تف. ) تمامتر، کاملتر.
(اَ تُ ) [ فر. ] (اِ. ) کوچکترین جزء یک عنصر که خواص آن عنصر را دارا می باشد و با چشم دیده نمی شود.

فرهنگ عمید

تمام تر، کامل تر.
۱. (شیمی، فیزیک ) کوچک ترین جزء از یک عنصر شیمیایی که دارای خواص آن عنصر است.

فرهنگ فارسی

( آتم ) اتم
تمامتر، کاملتر، ذره، جزئ، ریزترین جزئ جسم مفردکه دیده نمی شود، کوچکترین جزئ ازیک عنصرکه دارای خواص آن عنصراست
( اسم ) کوچکترین جزو یک جسم بسیط یا یک عنصر که هرگز با چشم دیده نمیشود و سابقا آنرا جزئ لایتجزی می پنداشتند. اتم هم. عناصر از مقداری الکتریسیت. مثبت بنام ( پرتون ) و مقداری الکتریسیت. منفی بنام ( الکترون ) ساخته شده.
کاهلی

فرهنگستان زبان و ادب

{atom} [شیمی] تک ساختاری که واحد اساسی هر عنصر شیمیایی است

دانشنامه آزاد فارسی

اَتُم (atom)
اَتُم
کوچک ترین واحد ماده که در واکنش شیمیایی شرکت می کند و از طریق شیمیایی به هیچ چیز ساده تری تجزیه نمی شود. هر اتم متشکل است از پروتون ها و نوترون ها که در هستۀ مرکزی آن قرار دارند، جز هیدروژن که هسته اش فقط شامل یک تک پروتون است، و تعدادی الکترون که هسته را احاطه می‎‎کنند. عناصر متفاوت در عدد اتمی، جرم اتمی نسبی، و رفتار شیمیایی تفاوت دارند. اتم ها بسیاربسیار کوچک تر از آن اند که حتی با قوی ترین میکروسکوپ های اُپتیکی رؤیت شوند. مثلاً قطر بزرگ ترین ایزوتوپ سزیوم۰.۰۰۰۰۰۰۰۵ میلی متر است. همچنین، اتم ها بی وقفه در حرکت اند. با استفاده از میکروسکوپ های الکترونی جدید، ازجمله میکروسکوپ تونلی روبشی۱ و میکروسکوپ نیروی اتمی۲، می توان از مولکول ها و اتم های منفرد تصویرگیری کرد.
آتم

جمله سازی با آتم

‫با سنگ، سیب و بِهْ زدن و، خوردن آنچنان !‬ ‫داش آتماسی، آلما، هیوا سالماسی‬
من همان طُرفه نویسندۀ وقتم که بردند مُنشآتم را مشتاقان چون کاغذِ زر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ای چینگ فال ای چینگ فال احساس فال احساس