ازدلاف

پیشی کردن و تقدم گرفتن

ازدلاف در این معنا به عمل جلو افتادن نسبت به دیگران یا گرفتن اولویت اشاره دارد. معمولاً نشان‌دهنده حرکت یا اقدام سریع‌تر است که باعث می‌شود فرد یا چیزی از دیگران سبقت بگیرد. این مفهوم هم در زمینه فیزیکی و هم در زمینه زمانی کاربرد دارد.

نزدیک شدن و نزدیکی جستن

در این معنا، ازدلاف بیانگر حرکت به سمت یک نقطه یا شخص است تا فاصله کاهش یابد. نزدیکی می‌تواند فیزیکی، عاطفی یا مفهومی باشد و هدف آن رسیدن به تماس یا ارتباط است. این حالت نشان‌دهنده تمایل به اتصال و کم کردن فاصله است.

گرد آمدن و متفرق شدن

ازدلاف در معنای گرد آمدن، به مفهوم تجمع افراد یا اشیاء در یک مکان است و معمولاً با هدف مشترک یا هماهنگی انجام می‌شود. در مقابل، ازدلاف در معنای متفرق شدن، به جدا شدن یا پراکنده شدن افراد یا اشیاء اشاره دارد که نشان‌دهنده پایان تجمع یا حرکت از هم جدا شدن است. این دو معنا بر روند تجمع و پراکندگی تأکید دارند.

لغت نامه دهخدا

ازدلاف. [ اِ دِ ] ( ع مص )پیشی کردن. ( از منتهی الارب ). تقدم گرفتن. || پیش درآمدن. ( منتهی الارب ). فراپیش شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || نزدیک گردیدن. ( منتهی الارب ). نزدیک آمدن. بیکدیگر نزدیک آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). نزدیکی جستن. نزدیکی. ( منتهی الارب ). گرد آمدن. ( زوزنی ). || متفرق شدن. ( منتهی الارب ).

جمله سازی با ازدلاف

«فَغَفَرْنا لَهُ ذلِکَ» ای سترنا له ذلک الذنب، «وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفی‌» ای قربة و منزلة رفیعة، الزلفی القربی، و الزلفة القربة، و الازلاف التقریب، و الازدلاف الاقتراب، و منه سمّیت المزدلفة لقربها من الموقف، «وَ حُسْنَ مَآبٍ» ای حسن مرجع، و هو الجنّة.