آرزو به معنای انتظار برای دستیابی به چیزی یا انجام کاری در آینده است که مورد علاقه ماست و در زمینه طهارت نیز به آن اشاره شده است. انواع طولانی و دور در امور دنیوی که منجر به غفلت از مرگ میشود، ناپسند است. این واژه به معنای اشتیاق و قدرت جذب ملایم است. انسان با آن زندگی میکند و شبها با امید به روزی پر از سعادت و موفقیت به خواب میرود و صبحها با آن طلوع دوباره خورشید و روزی خوش از خواب بیدار میشود. جدایی انسان از امید و این واژه و خواستهها غیرممکن است. آنچه در آیات و روایات مختلف مورد نکوهش قرار گرفته، آرزوهای طولانی است؛ به عبارتی، آرزوهایی که با تواناییها و استعدادهای ما همخوانی ندارند و فراتر از قدرت و حتی عمر کوتاه ما هستند. آنچه مذمت شده، طول امل است؛ یعنی آرزوهای غیرمنطقی و دور از دسترس که معمولاً جز غم، حسرت و انحراف از مسیر صحیح و دوری از اصول دین، نتیجهای ندارد.
آرزو
لغت نامه دهخدا
( آرزو ) آرزو. [ رِ ] ( اِ ) شهوت. ( ربنجنی ). اشتهاء. ( حبیش تفلیسی ). قوّت ِ جذب ملایم. هوی ̍. هوا
فرهنگ فارسی
شهوت اشتها
امید، چشمداشت، آرمان، خواهش، کام
فرهنگ اسم ها
معنی: امید، انتظار، اشتیاق، ( پهلوی، ārzok )، خواهش، کام، مراد، چشمداشت، توقع و انتظار، میل و اشتیاق برای رسیدن به مراد یا مقصودی معمولاً مطلوب، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) دختر شاه یمن و همسر سلم پسر فریدون و نیز دختر ماهیار گوهر فروش و همسر بهرام گور، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر سرو پادشاه یمن و همسر سلم پسر فریدون پادشاه پیشدادی
ویکی واژه
امید، امل، خواسته درونی، شوق، اشتیاق، چشمداشت.
جملاتی از کلمه آرزو
چیزی دگر از تو آرزو می نه کنیم از خوان نیاز توشه ای ده ما را
در آرزوی زمزمه العطش بمیر وز هر سراب تشنگی جاودان مخواه
خصم شه تا عدهٔدار آرزوست عاقل آبستن نشان میخواندش