کلمه اژنگ در زبان فارسی به معنای فراوان یا زیاد است و به طور خاص در برخی لهجهها و مناطق ایران کاربرد دارد. به عنوان مثال، این واژه بیشتر در لهجههای شمالی کشور شنیده میشود. از نظر نگارشی و قواعد زبان فارسی، استفاده از این کلمه باید به درستی و با رعایت ساختارهای زبانی صورت گیرد. این کلمه معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند قبل از اسم قرار گیرد، مانند مردم اژنگ. در صورتی که این واژه به عنوان صفت برای اسم جمع استفاده شود، باید از نظر تعداد با اسم تطابق داشته باشد. مانند سایر واژههای فارسی، این واژه باید در جملات خبری، سوالی و امری به درستی به کار رود. همچنین، این کلمه ممکن است در شعر و نثر ادبی نیز به کار رود و معانی خاصی پیدا کند، بنابراین باید زمینه مناسب آن را در نظر گرفت.
آژنگ
لغت نامه دهخدا
( آژنگ ) آژنگ. [ ژَ ] ( اِ ) چین. شکن. شکنج. انجوغ. نَوَرد. ترنجیدگی که بر اندام افتد از خشم یا پیری و یا بیماری
فرهنگ معین
(اَ ژَ ) (اِ. ) نک آژنگ.
فرهنگ فارسی
چین شکن
اژنگ، آزنگ: چین وچروک، چین وشکن، چین وچروک که درچهره یاابروپیداشودازپیری یاخشم
( اسم ) چین پیشانی و روی و اندام.
فرهنگ اسم ها
معنی: چین و شکنی که بر پوست بدن و بخصوص پیشانی می افتد، خشم، موج کوتاهی که روی سطح آب ایجاد می شود
جملاتی از کلمه آژنگ
کله شکسته کمر بسته موی پر آشوب شرابخورده عرقکرده روی پر آژنگ
خار جهان چه میشکنی در چشم بر چهره چند میفکنی آژنگ
رو، دریا بین پر از آژنگ از بس خارو خس وانگهی جیب صدف بین درج در شاهوار