اهرم

اهرم

اهرم میله‌ای آهنی محکمی است که با استفاده از آن می‌توان نیروی کمتری را برای بلند کردن اجسام سنگین‌تر به کار برد. به عنوان مثال، استفاده از یک میله برای بلند کردن یک سنگ بزرگ. این ابزار مکانیکی به کمک نقطه تکیه‌گاه، نیروی اعمالی را افزایش می‌دهد.

اهرم‌ها در ابزارهای مختلفی مانند چرخ‌دنده‌ها، قیچی، و انبردست‌ها استفاده می‌شوند تا کارایی و قدرت را افزایش دهند. همچنین در طراحی ماشین‌آلات و سازه‌ها برای بهینه‌سازی عملکرد و کاهش مصرف انرژی به کار می‌روند.

به طور کلی، اهرم یکی از اصول اساسی مکانیک است که در بسیاری از زمینه‌ها از جمله فیزیک، مهندسی و حتی ورزش کاربرد دارد.

لغت نامه دهخدا

اهرم. [ اَ رَ ] ( اِ ) چوبی باشد که هریسه را بدان کوبند. ( برهان ) ( هفت قلزم ). چوبی باشد که هریسه را بدان کوبند و دیگ هریسه را بآن بر هم زنند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( رشیدی ) ( انجمن آرا ):
ای یار هریسه پز نداری غم خود
اندیشه نمیکنی ز بیش و کم خود
خواهم که تو شب خواب کنی من تا روز
بر دیگ هریسه ات زنم اهرم خود.لسانی.|| کنایه از نره و آلت مردیست و شعر شاهد معنی قبل به این معنی هم ایهام دارد.
اهرم.[ اَ رُ ] ( اِ ) میله آهنی محکمی است چون محوری بنام محور اتکاء. با یک نقطه اتکاء و بوسیله اهرم با قوه کمتری میتوان اجسام سنگینی را بحرکت در آورد.
اهرم. [ اَ رَ ] ( اِخ ) مخفف اهریمن. شیطان. ( غیاث اللغات ) ( ازآنندراج ). اهریمن. اهرامن. ( جهانگیری ):
زیباتر از پری است ببزم اندرون ولیک
در رزمگاه باز ندانی ز اهرمش. سوزنی ( از جهانگیری ).نای را حق بیهده خوش دم نکرد
بهر انس آمد پی اهرم نکرد.مولوی.|| کفچه سطبر. || کلان مار. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || دسته هاون. ( ناظم الاطباء ).
اهرم. [ اَ رَ ] ( ع ن تف ) پیرتر. کهن سال تر:اهرم من قشعم. اهرم من لبد. ( مجمعالامثال میدانی ).
اهرم. [ اَ رَ ] ( اِخ ) ناحیه ایست از دشتستان در شرق بندر بوشهر. مؤلف فارسنامه آرد: شرقی بندر بوشهرست، درازی آن از کش خاویز تا محمودآباد نزدیک بشش فرسنگ و پهنای آن بفرسنگی نرسد.محدود است از مشرق بنواحی دشتی و از شمال به محال برازجان و از غرب به تنگستان و از جنوب به خورموج. محصول آن گندم و جو دیمی و فاریابی و پنبه و کنجد و نخلستانش نیز فاریابی است. آب آن از چشمه و قنات است وقصبه این ناحیه را اهرم گویند. نزدیک بچهل و دو فرسنگ از شیراز و هشت فرسنگ از بوشهر دور افتاده و قریب صد درب خانه دارد و دارای پنج ده آباد است. ( از فارسنامه ). و رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 شود.
اهرم. [ اَ رَ ] ( اِخ ) نام دهستان حومه بخش اهرم شهرستان بوشهر که تقریبا در مرکز بخش واقع است. رودخانه کوچک اهرم از وسط آن میگذرد و آب مشروب و زراعتی آن از رودخانه مزبور و چاه و باران و هوایش گرم است. این دهستان از چهار آبادی اهرم، دم روباه دان، محمود احمدی و چاه پیر تشکیل شده و 4400 تن جمعیت دارد.( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ). و رجوع به جغرافیای غرب ایران ص 123 و 223 و دائرةالمعارف فارسی شود.

فرهنگ معین

(اَ رُ ) (اِ. ) میلة آهنی محکمی که می توان به وسیلة آن با انرژی کمتری اجسام سنگین را به حرکت درآورد.

فرهنگ عمید

میله ای با مقطع معمولاً تخت که محور آن خمیدگی دارد و از آن برای بارهای سنگین در فواصل کوتاه استفاده می شود.

فرهنگ فارسی

میله آهنی ضخیم که توسط آن اجسام سنگین راحرکت دهند
( اسم ) میل. آهنی محکمی است که حول محوری (بنام محور اتکائ ) میتواند حرکت کند و بوسیل. آن با قو. کمتری میتوان اجسام سنگینی را بحرکت در آورد.
قصبه مرکز بخش اهرم از شهرستان بوشهر.

فرهنگستان زبان و ادب

{lever} [فیزیک] یکی از انواع ماشین های ساده به صورت میله ای سخت که می تواند حول نقطۀ ثابتی به نام تکیه گاه بچرخد

دانشنامه آزاد فارسی

اَهرُم (lever)
ماشین ساده ای متشکّل از یک میلۀ صُلب، با قابلیت چرخش حول نقطۀ ثابتی با نام تکیه گاه. برای جابه جاکردن یا بلندکردن بارهای سنگین یا اعمال نیرو به کار می رود. اهرم ها را نسبت به تکیه گاه و باتوجه به موقعیت نقطه اثرهای نیروی کارگر و بار یا نیروی مقاومی که برجسم مورد نظر وارد می شود دسته بندی می کنند. در اهرم نوع اول، نقطه اثرهای نیروی کارگر و نیروی مقاوم در دو طرف متقابل تکیه گاه قرار دارند و الاکُلنگ و قیچی نمونه های آنند. در اهرم نوع دوم، نقطه اثرهای نیروی کارگر و نیروی مقاوم در یک طرف تکیه گاه قرار دارند و در آن نیروی مقاوم به تکیه گاه نزدیک تر است. فندق شکن و فرغون نمونه های آنند. در اهرم نوع سوم، نقطه اثرها در یک طرف تکیه گاه قرار دارند، ولی نیروی کارگر به تکیه گاه نزدیک تر است. موچین و انبرآتش گیر از این دسته اند. مزیّت مکانیکیاهرم عبارت است از نسبت نیروی مقاوم به نیروی کارگر و برابر است با حاصل تقسیم فاصلۀ عمودی تکیه گاه از امتداد نیروی کارگر به فاصلۀ عمودی تکیه گاه از امتداد نیروی مقاوم. به این ترتیب، مزیّت مکانیکی موچین ها کمتر از یک است. بعضی از نمونه های عملی کاربرد اهرم نوع اول عبارت اند از دیلم، الاکُلنگ، و قیچی. فُرغون جزو اهرم های نوع دوم است و موچین ها و انبرها اهرم نوع سوم اند.

جملاتی از کلمه اهرم

نیروی وارد بر نمونه را می‌توان به چند روش اندازه گرفت. قدیمی‌ترین روش که بسیار دقیق است از یک سیستم شامل یک اهرم مکانیکی با وزنه متحرک استفاده می‌کند. مهم‌ترین مشکل سیستم اهرمی این است که ماشین مربوطه حجیم بوده و فضای زیادی را اشغال می‌کند. این امر خصوصاً در مورد ماشین‌های با ظرفیت بالاتر، بیشتر است.
بازو و میله‌های اره فارسی‌بر نسبت به صفحه زیر دستگاه در جهت افقی تغییر زاویه می‌دهند این عمل به وسیله اهرم یا دکمه‌ای که در زیر صفحه اره نصب شده‌است، انجام می‌شود. با استفاده از اهرم تنظیم می‌توان تیغه اره را روی زوایای مورد نیاز تنظیم کرد وچوب را در زوایای مخلف برش داد.در بعضی از اره‌های فارسی‌بر برای محکم کردن قطعه کار روی صفحه اره از گیره‌های مخصوصی استفاده می‌شود.
برخی از انواع فرود افزارها عبارتند از: فرودافزار ثابت فنری، فرودافزار ثابت تلسکوپی، فرودافزار ثابت اهرمی، فرودافزار جمع‌شونده تلسکوپی، و فرودافزار جمع‌شونده اهرمی.
بر اساس این سیاست، ایران باید برای ارتقای جایگاه بین‌المللی خود بر اهرم ایجاد رابطه مناسب با کشورهای مشرق‌زمین بیشتر تکیه داشته باشد. البته پیرامون این که چه کشورهایی در زمره اهداف سیاست نگاه به شرق قرار می‌گیرند، و این که از چه دیدگاهی باید به این سیاست نگاه کرد اتفاق نظری میان صاحب‌نظران نیست و حداقل ۳ دیدگاه مختلف وجود دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم