اعتدال

اعتدال

واژه اعتدال در زبان فارسی به معنای توازن، میانه‌روی و عدم افراط و تفریط است. این واژه در زمینه‌های مختلفی مانند اخلاق، سیاست، اقتصاد و زندگی روزمره به کار می‌رود.

توازن و میانه‌روی:

اعتدال به معنای حفظ توازن و میانه‌روی در رفتارها، گفتارها و تصمیم‌گیری‌هاست. به عبارتی، این اصطلاح به دوری از افراط و تفریط اشاره دارد.

در اخلاق و رفتار:

در اخلاق، به معنای رفتار متعادل و منطقی است که در آن فرد از افراط در لذت‌ها یا سخت‌گیری‌ها پرهیز می‌کند. این مفهوم در بسیاری از فلسفه‌ها و ادیان به عنوان یک فضیلت شناخته می‌شود.

در سیاست و جامعه:

در سیاست، اعتدال به معنای اتخاذ رویکردهای متوازن و منطقی در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی است. سیاستمداران معتدل معمولاً سعی می‌کنند نظرات مختلف را در نظر بگیرند و به توافق‌های معقول برسند.

در اقتصاد:

در اقتصاد، اعتدال به معنای حفظ توازن میان عرضه و تقاضا، کنترل تورم و ایجاد ثبات اقتصادی است.

لغت نامه دهخدا

اعتدال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) میانه حال شدن در کمیت. ( ناظم الاطباء ). میانه حال شدن در کمیت و کیفیت. ( منتهی الارب ). میانه حال شدن در گرمی و سردی و خشکی و تری یا در طول و عرض. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). میانه حال گردیدن در کمیت و کیفیت. ( از اقرب الموارد ). توسط حالی میان دو کم یا کیف. ( یادداشت بخط مؤلف ). || راست گردیدن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).راست شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). راست گردیدن امر یا چوب. ( از اقرب الموارد ). و منه الحدیث فی تعلیم الصلوة: ثم ارکع حتی تطمئن راکعاً ثم قم حتی تعتدل قائماً. قال الشافعی و ابویوسف: الاعتدال فی الصلوة واجب. و قال ابوحنیفة و محمد و هو مستحب.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قیام بعد از رکوع. ( یادداشت بخط مؤلف ). راستی. || مناسب شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تناسب یافتن. ( از اقرب الموارد ). || برابر بودن هر چیزی و گاهی کنایه باشد از اعضا و اندام چرا که اکثر اعضای بیرونی دودو هستند و با هم عدل یعنی برابری دارند و این مجاز است که اطلاق مصدر بر اسم فاعل شده است. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). || راست و برابر شدن. ( مؤید الفضلاء ). || ( اِمص ) سکونت. آرامی. بردباری. ملایمت. || تساوی. راستی. عدالت. برابری. همواری. تعادل. تعدیل. یکسانی. میانه روی در هر چیز و عدم افراط و تفریط. ( ناظم الاطباء ):
کار ناید از طبایع چون نماند اعتدال.عنصری.بنگر کز اعتدال چو سر برزد
با خور چه چند خیر هویدا شد.ناصرخسرو.آنچه ایزد کرد خواهد باتو آنجا روز عدل
با جهان گردون بوقت اعتدال اینجا کند.ناصرخسرو.گفتم مزاج هست ستمکار و چارضد
گفتا که اعتدال سیم را بود ضرر.ناصرخسرو.عطا برسم در حد اعتدال و اندازه اقتصاد میدهد. ( کلیله و دمنه ).
یا رب که آب دریا چون نفسرد ز خجلت
چون بیند این عواطف بیرون ز اعتدالش.خاقانی.گر من سخن نگویم در حسن اعتدالت
بالات خود بگوید زین راست تر گواهی.سعدی.در غایت اعتدال و نهایت جمال.( گلستان ). || راستی قامت. رجوع به اعتدال داشتن شود:
ماه فروماند از جمال محمد
سرو نروید به اعتدال محمد.سعدی.- اعتدال خریفی. رجوع به این کلمه شود.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع. ] ۱ - (اِمص. ) میانه روی. ۲ - ( اِ. ) حد میانه.

فرهنگ عمید

۱. میانه روی.
۲. (اسم ) حد وسط گرما و سرما یا خشکی و رطوبت.
۳. میانه حال شدن.
۴. برابر شدن.
۵. [قدیمی] راست شدن.
* اعتدال خریفی: (نجوم ) اول پاییز که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد.
* اعتدال ربیعی: (نجوم ) اول بهار که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) مشغول داشتن بکاری. ۲ - باز داشتن کسی را از کاری. ۳ - بهانه آوردن. ۴ - ( مصدر ) بیمار شدن علت داشتن. ۵ - ( اسم ) علت عارضه. جمع: اعتلالات.
نقطه.... دو نقطه تقاطع به اعتدال و اعتدال را استوائ نیز خوانند.

فرهنگستان زبان و ادب

{temperament} [موسیقی] 1. تعدیل جزئی فواصلی که ازنظر صداشناسی خالص و دقیق اند 2. هر گام یا نظام کوک که در آن فواصلی که ازنظر صداشناسی خالص و دقیق اند تعدیل جزئی شده باشند

دانشنامه آزاد فارسی

اِعتدال (اخترشناسی)(equinox)
زمان قرار گرفتن دقیق خورشید بر فراز استوای زمین. در این وضعیت، طول روز و شب در همۀ عرض های جغرافیایی زمین با هم برابر است. این پدیده دوبار در سال روی می دهد: یک بار در اوّل فروردین ماه که اعتدال بهاری یا ربیعی است، و بار دیگر در اوّل مهرماه که اعتدال پاییزی یا خریفی است. تغییر طول شبانه روز به سبب مایل بودن محور زمین نسبت به خورشید روی می دهد. با این همه، از آن جا که زمین به دور محور خود می چرخد و بر گرد خورشید نیز مدار می پیماید، در هنگام اعتدال، زمین و خورشید در موقعیتی قرار می گیرند که دایرۀ روشنایی خورشید از هر دو قطب زمین می گذرد.

جملاتی از کلمه اعتدال

اعتدال، میانه در کمیت و کیفیت و به معنای تعادل و میانه‌روی است.
از اعتدال روح دمد ساغر شمول وز اعتدال روح دهد نفخه شمال
اعتدال پاییزی یکی از دو اعتدالین زمین است که در هر سال رخ می‌دهد و نشان‌دهنده آغاز پاییز است.
قدی بلند نیست به غایت ز چشم دور آن سرو ماش قامت بی اعتدال نیست
محمود سریع القلم یکی از کسانیست که به لحاظ علمی و نظری نظریه اعتدال گرایی را مطرح و مورد بررسی قرارداده است وی در این باره مقاله‌ای نیز در وبسایتش منتر کرده‌است.
در مورد نحوهٔ لباس پوشیدن، نوعی خاصی از لباس تحت عنوان «پوشش بهائی» وجود ندارد و بهائیان تنها توصیه شده‌اند که در لباس پوشیدن اعتدال، میانه روی و پاکیزگی را رعایت نمایند. همچنین لازم نیست زنان چادر بپوشند و موی خود را بپوشانند یا اینکه مردان ریش بگذارند.
طبری (ج ۳۲، ص ۲۳۱) مأمون را دارای قدی متوسط، رنگ روشن، خوش تیپ و ریش بلند توصیف می‌کند که با افزایش سن رنگ تیره خود را از دست می‌دهد. او حکایاتی در مورد توانایی خلیفه در سخن گفتن مختصر و شیوا بدون آمادگی، سخاوت او، احترام او به محمد و دین، داشتن اعتدال، عدالت و عشق او به شعر و اشتیاق سیری ناپذیر او برای صمیمیت جسمانی نقل می‌کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم